ترک خودارضایی
ترک خودارضایی به روش ما
ترک خودارضایی و هوشیاری جنسی چرا به این نتیجه رسیده ایم که رهایی از هر گونه رابطه جنسی با خود جزئی ضروری از هوشیاری جنسی است؟
نقطه نظر شخصی بنابر تجربهٔ من، شهوت، فیزیکی نیست، شهوت، همچنین یک میل جنسی شدید نیست. به نظر من شهوت یک اجبار روحی است که غرایزم را مختل میکند و هنگامی که در یک زمینه اجازه فعالیت پیدا میکند، می خواهد دیگر زمینه ها را نیز تحت تأثیر قرار دهد. شهوت به این دلیل که امری غیر جنسی است، همهٔ مرزها حتی جنسیت را در می نوردد. رفتارها و رویاهای جنسی من هنگامی که به وسیلهٔ شهوت تحریک میشوند، میتوانند به هر جهتی حرکت کنند و با تجربیات من شکل بگیرند. بنابر این هر چه بیشتر توسط شهوت جنسی تحریک شوم، در حقیقت از روابط جنسی سالم دورتر میشوم.
شهوت، رابطه جنسی و جسمانی نیست. به نظر میرسد که شهوت مانند یک پردهٔ سینمای خیال انگیز، باعث جدایی من از واقعیت خودم در هنگام برقراری رابطه جنسی با خود یا همسرم میشود. شهوت باعث میشود که من با همه یکسان برخورد کنم، خواه دوست دخترم، خواه یک فاحشه و خواه همسرم. نتیجهٔ شهوت، نفی هویت خودم و افراد دیگر است. شهوت ضد واقعیت است، بر علیه خود واقعی من کار میکند و برخلاف من عمل میکند.

داروی مخدر و روانگردان خودارضایی
برای من ترک خودارضایی به معنای فرار از واقعیت است و مثل یک داروی مخدر روانگردان و روحیهگردان عمل میکند. در من این فرار به دو شکل بود: در ابتدا خودارضایی جنبه ذهنی نداشت؛ این احساس فیزیکی منجر به خالی شدن ذهن من و پناه بردن به خلوتگاهی شد که در آن از فکر و اندیشه دور بودم. من همه ارتباطم را با دنیا، دیگران و خودم از دست میدادم. با این کار از اضطراب های درونی و محیطی فرار میکردم و راه نفوذ غم را بر خود می بستم.
خودارضایی با شریک جنسی مجازی
خیلی طول نکشید که بالاخره خودارضایی من به صورت دوم در آمد و من به طور دائمی به وسیله تصورات کنترل میشدم و از تصاویر شهوت انگیز استفاده میکردم و در ذهنم با یک شریک جنسی مجازی رابطه بر قرار می کردم. این نوع دوم خلأ عاطفی مرا پر میکرد و جایگزین روابط من میشد.
رابطه جنسی با شخصی در درون خودم
نمی دانستم که برقرار کردن رابطه جنسی با شخصی در درون خودم، باعث میشود که از خودم جدا شوم.
من داشتم به آرامی خودم را از دست میدادم. به عنوان یک بزرگسال(در این زمان ازدواج کرده بودم روابط نامشروع، روابط یکشبه و فاحشهگری را نیز تجربه کرده بودم) هنوز داشتم تمایلات و اعمال شهوت آلود را در ذهن و قلب خود تقویت می کردم.
ایجاد رفتار بیمارگونه جنسی با انجام خودارضایی
بنابراین، همه مشخصه های یک رفتار بیمارگونه جنسی در مدل های خودارضایی های من وجود داشت؛ تغییر روحیه، دورشدن و از دستدادن خود. خودارضایی برای من مثل خوابیدن با دیگران است و حضور یک شریک جنسی، صرفا شکلی دیگر از خودارضایی است. با هر بار انجام دوباره خودارضایی یک بار دیگر جریانی آغاز میشود که نمیتوانم آن را کنترل و متوقف کنم مانند یک اعتیاد. درست مثل الکلیهایی که با نوشیدن اولین لیوان، یک عضو دیگر می گوید: من حتی قبل از شروع خودارضایی خودم را مانند مشروبخواران مییابم: یعنی اولین فکر شهوتآلود مشابه اولین لیوان مشروب عمل میکند. شهوت مثل یک ماده مخدر در خون من عمل میکند و مرا وادار به خودارضایی میکند. من قبلا این جمله را در AA شنیده بودم که خوردن مشروب آخرین کاری است که من در یک لغزش انجام میدهم. خودارضایی یک نتیجه است و شهوت مسئله اصلی و پنهان است. خداراشکر که علاجی برای هردوی اینها وجود دارد.
خودت باش و با خودت صادق باش و خودفریبی نکن!
من چنین رفتاری را برای تحریک جنسی خود انجام میدهم. این شکلی از رابطه جنسی با خودم است. اگر دوباره این رفتار را انجام دهم، اعلام خواهم کرد که پاکی خود را ازدستدادهام. درهرصورت، این رفتار نیاز به روبرو شدن دارد و نه اینکه زیر فرشِ انکار پوشیده شود. اگر تمایل نداشته باشیم با خودمان درباره هوشیاری جنسیمان صادق باشیم، چگونه افراد خواهان آنچه ما داریم خواهند بود؟ چیزی که برای من نتیجه داده، داشتن معنی روشن و شفافی از هوشیاری جنسی در مورد رابطهی جنسی با خود است که موضوعی گستردهتر از خودارضایی منجر به برونریزیِ جنسی است. بیایید به این موضوع نور بتابانیم و صادقانه با این موضوع که رابطهی جنسی با خود چیست، روبرو شویم. SA رهایی از شهوت و اعتیاد جنسی
ترک خیال پردازی و خودارضایی
به عنوان مثال خیال پردازی های اولیه ی توأم با خودارضایی های تفننی، در ابتدا برای ما کافی بودند. ولی به تدریج به جستجوی نمونه هایی قوی تر و موثرتر پرداختیم و اگر به تصاویر وابسته بودیم، به تدریج خود را در حال جستجوی تصاویرِ هرزه تر یافتیم. اگر با یک قرار عاشقانه شروع کردیم، کارمان به روابط بی بند وبار و هرزه ی بیشتری کشیده شد. استفاده از خیال پردازی به انجام آن در انظار عمومی تبدیل شد. ما به مقدار بیشتر و بیشتری از دارویمان نیاز پیدا کردیم.
هوشیاری جنسی بعد از ترک خودارضایی
هوشیاری جنسی برای معتادان جنسی چیست؟ ما افرادی هستیم که با افکار یا رفتارهای جنسی خود مانند خودارضایی مشکل داریم. تجربهٔ ما این است که ما به شهوت و اعمال جنسی اعتیاد داریم. به این دلیل ما خود را معتاد جنسی می نامیم. در عمل هیچ کدام از ما در ابتدا پذیرش این را که یک معتاد جنسی بودیم، نداشتیم. هرچند، هنگامی که از دیگران شنیدیم که آنها هم معتاد جنسی هستند به این باور رسیدیم که ما یک مشکل مشترک و یک راه حل مشترک داریم.
توجه و اشتغال به خود
آنچه که دیدنش برای ما خیلی سخت بود ، این بود که توجه و اشتغال به خود باعث شده بود که ماب خدای خود تبدیل شویم . ما مهمترین فرد دنیای خودمان بودیم؛ بنابراین ، مجبور بودیم در خودمان فرو رویم . ما به خودمان معتاد شده بودیم . تعجبی ندارد که برای بسیاری از ما خودارضایی ، بخش اعظم تجربیات جنسی کودکی ما را تشکیل می دهد . این عمل ما را از خود ، بیخود می کرد و ارتباط با دیگران و خدا را کمتر می کرد . با بلند پروازی هایمان در « جستجوی زندگی » در را برای امکان دریافت واقعیتِ زندگی بر روی خود بسته بودیم . « افراد برنامه به من نشان دادند که من در خودم غرق شده ام . من آنجا نشستم و در مورد خودم ، همسرم ، کارم و مردمی که خارج از آن مکان بودند صحبت کردم و همیشه دنیا حول محور من می چرخید و نمی توانستم قبول کنم که مشکل در واقع همین بود ! نشستن بر جایگاه خداوند مرا از همه دور کرده بود و به شدت تنها شده بودم . » « بنابراین ما خودمان خدا شده بودیم . »
رفتارهای اجباری قبل انجام خودارضایی
ما پرداختن به رفتارهای اجباری خود را در همه شکل هایش متوقف می کنیم. ما نمی توانیم «پاک» باشیم ولی در بقیه موارد زندگی مثل گذشته رفتار کنیم. تا زمانی که به هر شکلی از شهوت رانی مشغول باشیم،نمی توانیم از وسوسهٔ شهوت،رهایی پیدا کنیم. «من حتی می توانم با نگاه کردن به یک دیوار سفید،خودارضایی کنم و با این کار به مخدر پناه می برم» ما از تغذیه شهوتمان دست می کشیم و از شرِّ تمام عوامل و محرک ها که در کنترل ماست،خلاص می شویم. ما تغذیه کردن شهوت را که از طریق نگاه کردن،خیال پردازی و یادآوری خاطرات صورت می گیرد،همچنین رنجش،خشم و لذت از شهوتِ زبانی را متوقف می کنیم. ما از این عادت که همیشه به تنهایی در ذهن خود زندگی کنیم،فاصله می گیریم. یکی از مزایای جانبیِ رفتن به جلسه این است که جلسه،ما را از درون خودمان بیرون می کشد. با آگاه شدن از دیگر اعتیادهایی که بخشی از زندگی ما شد،دعا می کنیم که تمایل تسلیم کردنِ آن ها را پیدا کنیم. بهبودی حقیقی از اعتیاد،زمانی به وجود می آید که ما اجازه ٔ حضور بیماری مان را در هیچ بخشی از زندگی مان ندهیم،نه در افکارمان نه در اعمالمان.


