فقط برای امروز  بهبودی ادامه دارد  خداوندا مرا وسیله صلح و آشتی قرار ده تنها راه نجات مشیت الهی است  ساده است، انجامش بده  نخست، مهم‌ترین کار  آسان بگیر  رها کن و به خداوند بسپار بگذار از من شروع شود  زندگی کن و بگذار زندگی کنند  فقط برای امروز  این نیز بگذرد  هر اندازه که ببخشیم به همان اندازه پس می‌گیرم  ما به خانه برگشتیم  ما چیزی یافته‌ایم که برای آن هیچ جانشینی وجود نداشته‌است  ما باید جزئی از دیگران باشیم  معحزه وجود دارد  با رها کردن پیروز می‌شویم  من هیچ حق انتخابی نداریم  ما همیشه می‌دانستیم، ولی ...  تنها راه حل این است  باشد که اراده تو جاری شود، نه اراده من  راه حل نصفه و نیمه برای ما بی‌فایده است  اگر به دنبال بهبودی هستیم، دوباره برمی‌گردیم  همه چیز با پاکی شروع می‌شود  راه درست زندگی تو همین است  اینجا راه صعود به طرف پایین است  هیچ راه میان بری وجود ندارد  مشکلی دارم که قادر به حل آن نیستم  دیگر مجبور نبودم نقش بازی کنم  تسلیم، چه وازه رهایی بخش زیبایی  رهاش کن  گویی پروردگار برا نجات ما تمام کائنات را مامور می‌کند  دیگر چیزی علیه ما نیست

انجمن معتادان جنسی گمنام

انجمن مردم نهاد راه‌یافتگان بهبودی بیدار (به شماره ثبت 816)

استـــان تهــــران و سمنــان

ما یک راه حل داریم که ادعا نمی کنیم برای همه است؛ ولی می دانیم که جوابگوی نیاز ما بوده است. اگر شما فکر می کنید که با ما همدرد هستید و مشکل مشترکی با ما دارید، ما هم دوست داریم که راه حلمان را با شما درمیان بگذاریم. 

برگزفته از بخش “سخنی با تازه وارد” 
کتـــابـــــ سفـــــید…

سالهای فعالیت انجمن جهانی SA
0
سالهای فعالیت SA ایران
0

رهایی اندیشه

شهریار

ره پویان سلامت

شهر قدس

ظهر فردوس

منطقه پنج

صبح فردوس

منطقه پنج

ناجی (سمنان)

سمنان

پیام سلامت

پرند

حرکت صبح پردیس

پردیس

شهریار

شهریار

آرامش

اسلامشهر

هلیا فیلم (شب‌زدگان)

منطقه شش

شهید غیوری

منطقه بیست

بهاران

منطقه هفده

ناجی

قرچک

خاوران

منطقه پانزده

مسیر سبز بهبودی

ورامین

روح پاک

منطقه چهار

پیام عشق

منطقه هفده

عصر طوس

منطقه ده

پویای سلامت

منطقه سه

هلیا فیلم

منطقه شش

جوانمردان

منطقه بیست و دو

هوشیاری

منطقه پنج

عطر یاس

رباط کریم

نجات

پاکدشت

صبح طوس

منطقه ده

صبح پارک شهر

منطقه دوازده

صبح نشاط و سلامت

قرچک

کیمیا

منطقه سه
زود باش اقرارش کن!

زود باش اقرارش کن!

ماهیت دقیق خطاهایمان رانزد خداوند، خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم.
قدم پنجم رویدادی نیست که فقط یک‌بار رخ بدهد. برای من به بخشی از کارکردن قدم دهم روزانه هم تبدیل شد. تنها با اقرار و به مشارکت گذاشتن افکار، گفتار و کردار اشتباه است که می توانم الگوهای فکری قدیمی ام را تغییر دهم. از طریق شناسایی طرز تفکر قدیمی است که من هدف امروزم برای کارکردن قدم ها را انتخاب می‌کنم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 253)
یافتن در نیروی برتر آنچه در شهوت می‌جستم

یافتن در نیروی برتر آنچه در شهوت می‌جستم

شهوت یعنی خواستن و هرگز به طور کامل دریافت نکردن.

اعتیاد یعنی دریافت کردن و هرگز به طور کامل نداشتن.

عشق یعنی اهمیت دادن و هرگز تصاحب نکردن.

انجام کارهایی از روی عشق با مراقبت از حال خوب دوستان معتادان جنسی ام و در خدمت انجمن قرار دادن خودم، این همان چیزی است که مرا راضی می کند.

ای نیروی برتر کمکم کن در تو پیدا کنم آن چه را که به شهوت به دنبالش بودم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 249)
بیشتر دعا کنم و کمتر کنترل کنم

بیشتر دعا کنم و کمتر کنترل کنم

امروز کمتر نگران مشکلاتی می شوم که با آن ها مواجه هستم. انتخاب می کنم که بیشتر دعا کنم و کمتر کنترل کنم. دیگر به اندازۀ گذشته از دیگران تراز نمی گیرم. بیش از پیش زندگی را همان گونه که رخ می دهد می پذیرم. سعی می کنم در لحظه زندگی کنم که برای من به این معناست تا هر مشکلی را به خداوند بسپارم. به خداوند اعتماد می کنم که هر مشکلی را طبق ارادۀ خود حل می کند.

نیروی برتر،کمکم کن تارها کنم.قلب و ذهنم را به روی خواست خودت بگشا.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 187)
چشمان گرسنهٔ یک معتاد به شهوت

 چشمان گرسنهٔ یک معتاد به شهوت

هیچ چیز بد را نبین!

ترک خوراک دادن به وسوسه. این کار به معنای رفع هر آن چه در کنترل من است، اعم از دیداری، نوشتاری و دیگر نمادهای بدبختی است. (کتاب سفید، صفحه۱۵۸)

من یک معتاد به شهوت هستم. چشمان من عادت داشت با گرسنگی هوس آلودی، هر فرد جذابی را که وارد زاویهٔ دید من می شد، دنبال کند. در SA، من یاد گرفتم که نقطه تمرکزم را تغییر دهم. این تغییر یک روز عصر در یک رستوران شلوغ شروع شد که یک عضو قدیمی SA به من آموخت که در اینجا نزدیک بینی ام می تواند به نفع من باشد. او هنگام شام، برای جلوگیری از حواس پرتی توسط محرک های احتمالی در اتاق، عینک خود را برداشت. من هم با پیروی از او عینکم را برداشتم. بلافاصله احساس نگرانی ام از مراقبت چشمانم در مقابل دید زدن برطرف شد. من راحت شدم و از گفتگویمان و از غذا لذت بردم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 242)
نجات در اوج گمراهی

نجات در اوج گمراهی

من منتظر تغییر او بودم و نمیتوانستم تشخیص دهم که همین نگرش من تغییر او را غیرممكن کرده بود .این زن با من پیوند داشت؛ اما خوب یا بد، او از نظر روحانی با من متحد نبود. من این را درک نمی‌کیردم؛ اما وقتی نگرش من منفی، طردکننده و عیب‌جویانه باشد، او با بیماری روحانی من پیوند می‌خورد.

من دریافتم: اگر خدا قبل ازاینكه برای بهبودی و شفای من دست به کار شود، منتظر من می‌ماند تا تغییر کنم، یا هنوز گمراه بودم یا اصلاً مرده بودم. وقتی‌که هنوز پر از عیب بودم او (خدا) برای فرا خواندن من کارهای زیادی انجام داد. اکنون که به گذشته‌ام نگاه می‌کنم این را می‌بینم. او سال‌های گذشته حتی هنگامی‌که کمترین خودآگاهی و صداقتی نداشتم، صبورانه مرا راهنمایی کرد.

کتاب سفید (صفحه 133)
در گرداب اعتیاد جنسی

در گرداب اعتیاد جنسی

من در اعتیاد جنسی خود غرق شده‌بودم و می‌ترسیدم که اگر یک بار دیگر پایین‌تر بروم، ممکن است هرگز نتوانم برگردم. من راه حل‌های زیادی را امتحان کردم: وعده دادن‌ها، قدرت اراده قوی تر و برنامه‌های خودیاری؛ اما همچنان به فرورفتن در گرداب شهوت خود ادامه دادم. یک شب وقتی متوجه پیشروی غیرقابل توقف رفتارهایم شدم، وحشت واقعی را تجربه کردم. چه کاری باید انجام می‌دادم؟

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 243)
جایگزینی سفر بهبودی با رانندگی‌های پرخطر گذشته

جایگزینی سفر بهبودی با رانندگی‌های پرخطر گذشته

در اولین جلسه به احتمال یافتن راه حلی واقعی برای مشکلم امیدوار شدم. هنگامی که از نظر جنسی پاک شدم و قدم ها را با یک راهنما کار کردم، شروع به برقراری ارتباط با تنها نیرویی کردم که می توانست مرا از بند اعتیادم آزاد کند، که این کار را هم کرد. امروز من سفر بهبودی را جایگزین رانندگی های پرخطر و ردشدن های بی ملاحظه از وسط اتوبان کرده ام و لذت واقعی را در پاکی تجربه می کنم.

خداوندا سپاس گزارم که به من اجازه می دهی دریابم که پیمودن جادهٔ خوشبختی به مراتب نتیجه بخش تر از هر هیجان سطحی است.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 241)
تسلیم، بستر شکلیابی الهی من

تسلیم، بستر شکلیابی الهی من

تسلیم، این امکان را به خداوند می دهد تا مرا به بهترین شکل بسازد و از این رو نگران آن نیستم که نقص شخصیتی و فضیلت شخصیتی چیست. درست همان طور که یک وسیلهٔ نقلیه می تواند مرا هم به شمال و به جنوب ببرد، ویژگی های شخصیتی هم می تواند مرا هم به سوی بهبودی و هم به سوی ویرانی سوق دهد: خودخواهی می تواند به یادم آورد که نخست برنامه را برای خودم کار کنم. ریشه یابی رنجش می تواند نشانم دهد نقش من چیست و کجا باید تغییر کنم. نکتهٔ مهم این است که من در حال کار کردن برنامهٔ بهبودی SA هستم.

امروز، از خداوند سپاس گزارم که مسافر «جادۀ خوشبختی» هستم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 236)
تمنای تمایل برای بهبودی

تمنای تلاش بی پایان برای بهبودی

من نمی توانم ببهبودی ناچیز نصفه و نیمه را هم تحمل کنم. مدتی آن را امتحان کردم و نتایج اقدامات نصفه و نیمه ی من هیچ بود. تا زمانی که به طور جدی دوازده قدم را با یک راهنمای SA کار نکرده بودم، در بهترین حالت، فقط داشتم درجا می زدم. سر انجام به آخر خط رسیدم. خدراشکر، من طناب نجاتی که توسط SA انداخته شده بود را گرفتم.
فقط یک کمی؟ به هیچ وجه!

خداوندا به من تمایلی عطا فرما برای بهبودی ام از هیچ تلاشی دریغ نکنم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 234)
خدایا کمکم کن ارتباط با تو اولین اولویتم باشد

خدایا کمکم کن ارتباط با تو اولین اولویتم باشد

ازشعار«سخت نگیر»، می آموزم که در تصمیم گیری، شتاب زده عمل نکنم و به جای این کار، مسئله را ساده بگیرم و آن را با راهنما و دیگر دوستان بهبودی مطرح کنم. این کار فشار را از روی من برمی دارد و کمکم می کند تا چیزی را که واقعاً مهم است تشخیص دهم. من یاد گرفته ام که به خودم سخت نگیرم؛ اما نسبت به اعتیادم سخت گیر باشم.

این ها سه دیدگاه معقول و سالمند و واقعاً به من جواب می دهند.

خدایا کمکم کن به یاد داشته باشم که مهم ترین اولویتم ارتباطم با توست و این که اگر آرام باشم و چیزی را که به من ربط دارد انجام دهم،تو نتایج را رقم خواهی زد.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 225)
نابودکنندهٔ همیشگی هوشیاری خود

نابودکنندهٔ همیشگی هوشیاری خود

من همیشه هوشیاری خود را از بین می بردم. درون یا بیرون کله ام، خود را به طرف هر مکانی که می تواند به من احساس راحتی و آسایش موقتی دهد، می کوبیدم. من همیشه تند و تند و تند می رفتم.

در بهبودی SA، بالاخره سرعتم را کم کردم. فهمیدم که دوازده قدم بسیار شبیه به سرعت گیر در یک خیابان مسکونی است؛ زیرا اگر به درستی استفاده شود به من کمک می کند سرعت جنون آمیز خود را تعدیل کنم. وقتی به نیرویی بزرگتر از خودم متصل می شوم، کسی که ترمز گرفتن را به من می آموزد، با احتیاط بیشتری پیش می روم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 231)
رابطهٔ جنسی، از هدف الهی تا ارضای خودخواهانه

 رابطهٔ جنسی، از هدف الهی تا ارضای خودخواهانه

نور حقیقت از ترازنامهٔ من درخشید و من دیدم چگونه رفتارم در این زمینه، مانند الگوی من در سوءاستفاده از رابطهٔ جنسی بود. به جای استفاده از رابطهٔ جنسی به شکلی که هدف خالق من بود، من از آن، تنها برای ارضای تمایلات خودخواهانه استفاده می کردم؛ سپس در صورتی که به رضایت نمی رسیدم، دیگران را سرزنش می کردم. تا زمانی که SA را پیدا کردم و با خودم صادق شدم و قدم ها را کار کردم، هرگز متوجه زخم هایی که روی خود و دیگران انداخته بودم، نشدم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه229)
بهترین افکارم، سرگشتگی زندگی‌ام بودند

بهترین افکارم، سرگشتگی زندگی‌ام بودند

دریافتم که کار کردن این قدم بدون راهنما، کاری بیهوده و ناامید کننده است. فهمیدم که قدم یک در مورد قسمت (ما) از برنامه SA حرف می زند. با ذهن بیمار از شهوت و از آنجاکه {دوازده دستورالعمل} را داشتم، فکر کردم اگر فقط به جلسات بروم می توانم این برنامه را بدون راهنما انجام دهم. تمایل داشتم که از حمایت و رفاقت گروه بهرهمند شوم و جلسه را مکانی برای تخلیه مشکلات احساسی ام قرار دهم. فراموش کرده بودم که بهترین افکارم مرا به سرگشتگی ای که زندگی می نامیدم دچار کرده بودند. نمی توانستم پاکی ام را حفظ کنم و مرتب لغزش می کردم، تا اینکه زمانی رسید که دیگر تصمیم گرفتم به کسی اعتماد کنم و از او بخواهم که راهنمای من باشد و من به دستورالعمل ها و بازخوردهای او در مورد کار کردن قدم گوش کنم. سرانجام به راهنمایم در همه رازهایم اعتماد کردم.

کتاب قدم در عمل (صفحه 38)
ندای درونی راه درست زندگی در مسیر

ندای درونی راه درست زندگی در مسیر

در طی مسیر گاهی اوقات با چشم اندازهای زیبا احاطه شدیم و بعضی وقت ها در مه فرو رفتیم و در حالی که آهسته و با زحمت راه می رفتیم، فقط می توانستیم یک قدم دورتر از خود را ببینیم. مواقعی بود که لذت وصف ناپذیری را تجربه کردیم؛ اما گاهی هم گرفتار شک و تردید، ترس و افسردگی شدیم. گاهی به نظر میرسید که در حال پرواز کردن هستیم؛ اما گاهی هم ساکن مانده و قدرت حرکت کردن را از دست می دادیم و از برنامه عقب می ماندیم. اما همه ما یک جایی در این مسیر طولانی، صدایی را از عمق درون خود شنیدیم که میگفت: راه درست زندگی، تو همین است. ما این برنامه را باور کردیم و همین برای ما کافی بود تا مسیرمان را ادامه دهیم. تجربه ما هر چه که باشد، ما آن را عظیم ترین رخداد زندگی مان تلقی می کنیم.

کتاب سفید (صفحه 78)
خودروی بی‌اختیار زیر گرفتن خانواده، شغل و خودم

  خودروی بی‌اختیار زیر گرفتن خانواده، شغل و خودم

سرعت گیر های روحانی
از طریق دعا و مراقبه خواهان بهبود رابطه آگاهانه با خداوندی که درک می‌کردیم شده و تنها برای آگاهی از خواست او برای خود و قدرت اجرایش دعا کردیم.
در دوران مصرف، شبیه به اتومبیلی خارج از کنترل بودم که داشتم خانواده، شغل و به خصوص خودم را زیر می‌گرفتم. من همیشه هوشیاری خود را از بین می‌بردم. درون با بیرون کله ام، خود را به طرف هر مکانی که می‌تواند به من احساس راحتی و آسایش موقتی دهد، می‌کوبیدم. من همیشه تند و تند و تند می‌رفتم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 231)
رهایی از نبرد با عادت ها

رهایی از نبرد با عادت‌ها

داستان اول چگونگی گیر افتادن میمون ها در قفس را توصیف می کند که به طمع میوه ای که به عنوان طعمه در قفس قرار دارد، به اسارت در می آیند.

(درحقیقت این داستان،‌ افسانه ای قومی و بومی است.) در وروردی آن قفس به اندازه دست میمون است و میمون به جای اینکه میوه را رها کند و دستش را که در قفس گیر کرده است بیرون بکشد و پا به فرار بگذارد، مشتش را گره می کند و هرچه بیشتر تقلاء‌ می کند تا هم میوه و هم آزادی را با هم داشته باشد.

ما نیز تا وقتی که به چیزی متصل هستیم و آن را رها نمی کنیم و در تلاش هستیم که با آن بجنگیم و آن را مطیع خود سازیم،‌ عادات ما نیز با ما می جنگند و از ما به مراتب قدرتمندتر عمل می کنند و همواره برنده هستند. تنها در یک صورت است که شرایط برای ما آزادی را به ارمغان می آورد و آن درست زمانی است که شاخه را رها می کنیم. گویی پروردگار برای نجات ما تمامی کائنات را مامور می کند و آن ها را با شرایط ما مطابقت می دهد.

کتاب سفید (صفحه 85)
پاکی، دروازه‌ای به سوی آرامش

پاکی، دروازه‌ای به سوی آرامش

سه شعار

ماسه شعار کوچک داریم که در این مورد مصداق دارند: اول کارهایی که اولویت دارند؛ زندگی کن و بگذار زندگی کنند؛ سخت نگیر. (الکلی های گمنام، صفحه۱۳۵)

در بهبودی SA، من این سه شعار برنامه را برای حفظ دیدگاه های سالم، مفید می دانم. شعار «اول کارهایی که اولویت دارند» به من یادآوری می کند که چه چیزی در زندگی ام واقعاً مهم است: بهبودی. من نمی توانم سلامت عاطفی و روحانی ام را بدون پاکی تجربه کنم. پاکی دروازه ای به سوی آرامش است. من آن را به عنوان اولویت اول روزانه ام قرار می دهم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 225)
تسلیم شدن، آغاز دگرگونی زندگی

 تسلیم شدن، آغاز دگرگونی زندگی

در ابتدای راه، اغلب راهنما و گروه، (نیروی برتر) ما میشوند؛ زیرا ما خداوند را در آن دور دست ها جای گذاشته بودیم. اما اگر ما بیشتر از این، در آن شرایط موقتی می ماندیم، شاید اوضاع خطرناک می شد. درست مانند اتومبیلی که برروی سقف قرار گرفته باشد و چرخهایش در هوا بچرخند و به این ترتیب از جایی که بوده تكان نخورده باشد. تجربه به ما ثابت کرده که چه خداوندمان را بشناسیم یا نه، هر چه زودتر تسلیم شویم، زندگیمان زودتر دچار تحول می شود.

من نه تنها شهوت؛ بلکه باید خود را نیز تسلیم کنم.

کتاب سفید (صفحه 81)
زندگی در گرو بخشش است

زندگی در گرو بخشش است

من باوردارم چیزی را که sa به من می آموزد می توان در این عبارت جمع بندی کرد: (اگر درحال بخشیدن نیستید، زندگی نمی کنید.) وقتی برای خدمت به دیگران، از بخش مختصری از تمکن مالی، علائق وزمانم می گذرم، زندگی ام به طرز غیر قابل توصیفی بهتر می شود. امروز مفید بودن برای دیگران، کمک می کند پاک و آرام بمانم.

امروز، برای کسی که هستم و جایی که قرار دارم، احساس شادی خواهم کرد. چیزهایی را که نمی توانم تغییر دهم، خواهم پذیرفت و برای بینش لازم جهت تشخیص این تفاوت، دعا خواهم کرد.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه224)
پاسخ به وسوسه یا سرکوب آن، هر دو رنج می‌آورد

پاسخ به وسوسه یا سرکوب آن، هر دو رنج می‌آورد

هیچ یک از این دو گزینه، آن آرامشی را که با ناامیدی به دنبالش بودیم، برای ما به ارمغان نمی آورد. پاسخ دادن به وسوسه آن را به طور بی وقفه ای قدرتمند می کرد و سرکوب آن، فشاری درونی را باعث می شد؛ تا اینکه این فشار منجر به اتفاق دیگری می شد. هر دو گزینه، وضع را وخیم تر می ساخت. ما بین یک صخره و تختـه سـنـگ قـرار داشتیم. ما هرگز از گزینه دیگر یعنی تسلیم، خبری نداشتیم. تسلیم؛ چه واژۀ رهایی بخش زیبایی برای آن دسته از ما که به آن عمل می کنیم!

تسلیم یعنی رها کن. در این قسمت دو داستان آورده شده است که مربوط به حیطهٔ دوازده گام است. داستان اول چگونگی گیرافتادن میمونها در قفس را توصیف می کند که به طمع میوه ای که به عنوان طعمه در قفس قـرار دارد، به اسارت در می آیند.

کتاب سفید (صفحه 84)
شکستن مرزها در اندیشه و رفتار

شکستن مرزها در اندیشه و رفتار

به طور خلاصـه مـا هرچه بیشتر به دارویمان پناه میبریم، لذت و رضایت کمتری کسب میکنیم. وقتی ما می بینیم که چگونـه شهوت و فعالیتهای جنسیمان در طی سالیان، روندی تصاعدی را طی کرده است، متوجه می شویم که چگونه این موارد درباره ما صدق می کند و اینکه چگونه مرزها یکی پس از دیگری هم در فکرمـان و هـم در رفتارمان شکسته شد. به عنوان مثال خیال پردازیهای اولیه توأم با خودارضایی های تفننی، در ابتدا برای ما کافی بودند. ولی ما به تدریج به جستجوی نمونه هایی قوی تر و مؤثرتر پرداختیم و اگر به تصاویر وابسته بودیم، به تدریج خود را در حال جستجوی تصاویر هرزه تر یافتیم. اگر با یک قرار عاشقانه شروع کردیم، کارمان به روابط بی بندوبار و هرزه بیشتری کشیده شد. استفاده از خیال پردازی به انجام آن در انظار عمومی تبدیل شد. ما به مقدار بیشتر و بیشتری از دارویمان نیاز پیدا کردیم.

کتاب سفید (صفحه30)
همسر من قربانی شهوت

همسر،‌ قربانی شهوت

همسران من،‌هرگز به تیره‌ترین رازی که در سینه شوهرشان مدفون شده‌بود، پی نبردند. شهوت، یگانه همسر،‌ بانو، معبود و ارباب من بود و من غلام حلقه به گوش او بودم. بنابراین همسران من هیچ شانسی نداشتند که مورد توجه من قرار بگیرند.
تصمیم گرفتم که شغل ده ساله‌ام را رها کنم،‌ با این فکر که اگر به نویسندگی که شعل مورد علاقه‌ام بود بپردازم،‌ همه چیز درست می‌شود. بنابراین خانه‌ام را فروختم و به کلی از هر آنچه در آن بود رها شدم. بعدها متوجه شدم که یکی از دلایل رها کردن کار ده ساله‌ام،‌ خودداری از برقراری رابطه جنسی با زنان در محیط کارم بود. این یکی دیگر از مردانگی‌ها و دلاوری‌هایی بود که به تنهایی از عهده اش برآمدم. رها کردن کارم امری ترسناک بود؛ اما احساس خوبی به من داد. این یک شروع جدید بود. بالاخره می‌توانستم از آن همه وسوسه در محیط کارم نجات پیدا کنم و دیگر لازم نبود موش و گربه بازی کنم. حال دیگر می‌توانستم در پناهگاه امن خودم، در میان کتاب‌ها خودم را پنهان کنم و تبدیل به انسان جدید،‌ بهتر و متفاوت شوم.

کتاب سفید (صفحه 19)
رو کردن نیات پنهان در برابر نور حقیقت

رو کردن نیات پنهان در برابر نور حقیقت

این طرز فکر مثل این است که نزدیک گرند کنیون²⁷ موتورسواری کنم.همیشه احتمال سقوطی مرگبار وجود دارد.

بسیار مهم است که تمام نیات پنهانم را قبل از این که منجر به شهوترانی شوند زیر نور بیاورم و تسلیم کنم. قدم های چهار تا ده به من یاد می دهند که زندگی ام را بررسی کنم، نواقص شخصیتی ام را پیدا و تمامی آن ها را به نیروی برترم تسلیم کنم. هربار که نواقص خودبینی، غرور، تحقیر یا رنجش دوباره ظاهر شوند، باز هم آن ها را تسلیم می کنم.نباید خودم را در موقعیتی که امکان سقوط وجود دارد قرار دهم و باید از لبهٔ دره دور بمانم.

امروز خود را به نیروی برترم نزدیک و از لبهٔ پرتگاه دور نگاه خواهم داشت.

___________________________

Grand Canyon²⁷: دره ای بزرگ در آمریکا

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه215)
گشودن دریچهٔ افکار به روی رهنمودهای حقیقت

گشودن دریچهٔ افکار به روی رهنمودهای حقیقت

در اولین جلسۀ SA، توسط گروهی از اعضا که بی پرده به بی قدرتی خود در مقابل شهوت اقرار می کردند و در حال تمرین و پیشنهاد دادن راه حلی بودند که جواب می دهد، از گودال ناامیدی ام نجات یافتم. تنها زمانی پیدا شدم که ریسک کردم و خود را در میان کسانی قرار دادم که راه حلی داشتند.

این مثال را برای کار کرد دوازده قدم هم می توانم به کار بگیرم. وقتی تمایل پیدا می کنم خودم را در آن موقعیت قرار دهم و دریچهٔ افکارم را باز می کنم تا رهنمودهای راهنمایم را دنبال کنم، حقیقت مرا پیدا می کند. همان طور که ورشکسته، ترسیده و زخم خورده ام،پیدا شده، پذیرفته می شوم و مورد عشق و محبت قرار می گیرم. می آموزم که در التیام و امنیت واقعی زندگی کنم. قدرتی خواهم یافت تا مسیر بهبودی را بپیمایم.

خداوندا یاری ام کن خارج از آن جنگل بمانم، یاری ام کن دیگر گم نشوم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه213)
معجزه آفرینش در مسیر بهبودی

معجزه آفرینش در مسیر بهبودی

در بهبودی خودم را به عنوان یک معجزهٔ آفرینش می بینم. من می توانم از استعدادهای خدادادی ام استفاده کنم تا از در هم شکستگی هایم چیزی کامل بسازم. من نمی توانم گذشته ام را تغییر دهم؛ اما این توانایی را دارم که سرانجامی نو را ترسیم کنم. با کنکاش در این راز که من کیستم و با کمک خداوند، شهامت تغییر و رشد را می یابم و هر لحظه را یک موهبت می دانم.

خداوندا، سپاس گزارم برای این که یاری رساندی تا تبدیل شدنم به یک انسانی جدیدِ در حال بهبودی را جشن بگیرم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 212)
وسوسه نگاه به پشت در هوس

وسوسه نگاه به پشت در هوس

هنگامی که زمان آن میرسد که من به صورت عادی رابطه جنسی داشته باشم، در اثر الگوهای عادتی که از قبل ایجاد شده، احساس می کنم که هوس در می زند و مرا وسوسه می کند. ذهنم میگوید: «حالا وقتش است.» در موارد دیگر، حتی این یادآور کننده اولیه وجود ندارد و هیچ پیامی برای سکس وجود ندارد. اگر آن پیام بی صدا در را بزند (خدا را شکر که او الآن ساکت است؛ قبل از پاکی عادت داشت که با فریاد راه خود را باز کند.) ؛ من به سادگی در را باز نمی کنم و او همان طور که آمده بود، بی صدا میرود، بدون اینکه باعث ناراحتی شود. اگر تصمیم نهایی من برای متوقف شدن با «تردید» همراه شود و یا این کار را به هر دلیلی به جز رضایت خودم انجام دهم، هنگامی که هوس در می زند، من وسوسه می شوم که در را کمی باز کنم تا از شکاف در نگاه کنم که چه کسی پشت در است و او پای خود را شبیه یک فروشنده سمج در شکاف در می گذارد و بستن در مشکل تر می شود. بهترین راه آن است که هر روز، برای همان روز، به سادگی و به آزادی و بدون هیچ (شک و تردید) شهوت را رها کرده، به خدا و اراده او بسپاریم.

کتاب بهبودی ادامه دارد (صفحه 38)
نابینایی خاص در برابر آگاهی از اعتیاد

نابینایی خاص در برابر آگاهی از اعتیاد

نابینایی و توهم

زمانیکه ما شروع به تلاش برای سرپوش گذاشتن بر روی اشتباهات خود می‌کنیم، گرفتار نوعی عجز و ناتوانی پیشرونده می‌شویم که در آن قادر نخواهیم بود شخصیت واقعی خود و یا دیگران را درست همانگونه که هست، ببینیم. الکلی‌های گمنام این موضوع را «نابینایی غرور» مینامند. ما با چه دقتی به نواقص دیگران توجه می‌کنیم؟ ظاهراً توانایی ما در تشخیص نا صادقی دیگران به همان اندازه رشد کرده است که ناتوانی ما در دیدن بی‌عقلی خودمان. این درحالی است که ما باید این دقت نظر و توجه را متمرکز به درون خود کنیم و نه به دیگران. غالباً پیش داوری‌ها و قضاوت‌های ما درباره دیگران، مکان‌ها و شرایط، بسیار سخت گیرانه است. ما نمی‌توانستیم حقیقت را همانگونه که بود ببینیم و درک کنیم و متوجه شویم که واقعیت در درون ما تحریف شده است. ما هیچگاه به ذات حقیقی خود پی نخواهیم برد؛ مگر اینکه تغییری واقعی را در قلب خود احساس کنیم. ما به شکل به خصوصی درمورد آگاهی از اعتیاد خود، نابینا بودیم.

کتاب سفید (صفحه55)
مشاهده خودم در لحظه نگاه شهوت آلود

مشاهده خودم در لحظه نگاه شهوت آلود

در یک نگاه چه چیزی هست؟ آن نگاه مُعرّف من است! (تا حالا کسی را در حال انجام یک نگاه دزدکی شهوت آلود گیر انداخته ای؟) این نگاه، من واقعی مرا به خودم نشان می دهد. مشاهده خودم در لحظه آن نگاه شهوت آلود، وحشت انگیز است. این نگاه عمق وضعیت من و قلب بیماری ما را آشکار می کند. این نگاه، زمان و ابدیت روح و ماده، خوب و بد را به تعلیق در می آورد. مرگ من در آن نگاه است. همه برنامه بهبودی ما به خاطر این نگاه و این لحظه برپاست. برای ما برنامه بهبودی، برنامه نگاه است.

کتاب بهبودی ادامه دارد (صفحه 56)
رقص شیطانی شهوت و نبرد با خطر

رقص شیطانی شهوت و نبرد با خطر

خدا را شکر! این همان چیزی بود که من برای متوقف شدن به آن نیاز داشتم. هرگز دیگر شهوت نمی کنم! امــا در کمتر از یک دقیقه ماشینم را در آزادراهی یافتم که به همان محله اصلی خلافکاری ام می رسید. کاملاً کنترل خودم را از دست داده بودم. درست مثل همان دفعه اول و مثل تمام دفعات قبل، بی اختیاری جنسی، تمام کنترل مـن را در دست گرفته بود، با این تفاوت که این بار زمان کوتاهی (معصوم و بی گناه) بود. شهوت حالت دیوسرشتانه ای بـه خود گرفته بود. با خطر دست و پنجه نرم میکردم و به استقبال تاریکی میرفتم. داشتم از مرزی می گذشـتم کـه بازگشت از آن غیر ممکن بود کسانی که تاریکی را تجربه کرده اند، منظور من را خوب می فهمند. شهوت بعد از مدتی، جنبه تفریحی و سرگرمی خود را از دست می دهد و تبدیل به یک امر اجباری می شود.

کتاب سفید (صفحه 17)
خداوند، باغبان همیشگی باغ زندگی من

خداوند، باغبان همیشگی باغ زندگی من

یک روز پاییزی با استفاده از یک بیل و شن کش، روی قسمت کوچکی از زمین پشت گاراژم برای آمادهٔ کشت کردن خاک، سخت کار می کردم. تعدادی از سنگ های بزرگ را جدا کردم تا بتوانم در بهار یک باغچه درست کنم. با این حال، در زمستان لایه ای دیگر از سنگ ها به سطح زمین آمده بود. من ناامید بودم تا این که در ذهنم جرقه ای زده شد که زندگی من به عنوان معتاد جنسی در حال بهبودی، مانند این باغچه است. سنگ ها، نقص های شخصیتی و زباله های زندگی خودخواهانه و شهوت انگیز من هستند. هنگامی که نواقص سطحی ام را تسلیم می کنم. خداوند آن ها را برطرف می کند. سپس لایه های بعدیِ سنگ ها پدیدار می شوند.من آموخته ام که برخی از نقص ها در اعماق ذهن من نهفته و ممکن است سال ها طول بکشد تا خدا آن ها را برطرف کند. همچنان از خدا می خواهم هر نقصی که مانع تحقق هدف او برای زندگی من است را از میان بردارد؛ البته طبق زمان بندی خدا، نه زمان بندی من. وظیفهٔ من این است که به کار کردن قدم ها ادامه دهم. بهتر است صبور باشم، بر طرف کردن نواقص،فرایندی زمان بر است.خوشبختانه، خدا همچنان به شخم زدن باغ زندگی من ادامه می دهد.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه205)
برون‌ریزی جنسی از ذهن آغاز

برون‌ریزی جنسی از ذهن آغاز

تصمیم گرفتن

[…]SA برنامه ای عملی از درون به بیرون است. (کتاب سفید،صفحه ۵۷)

اوایل در SA متوجه شدم که مشکل اساسی ام در اعتیاد جنسی، رفتار جنسی ام نیست؛ بلکه طرز فکر بیمارگونه ام است. برون ریزی جنسی از ذهن شروع می شود. وقتی سرگرم شهوت می شوم، در نهایت به رفتار مخرب و شهوانی می انجامد. اگر لغزش کنم، به این دلیل است که سعی کرده ام با شهوت مبارزه کنم یا اجازه داده ام شهوت وارد ذهنم شود؛ به جای این که آن را تسلیم کنم. وقتی اراده ام را به نیروی برترم تسلیم می کنم و قلباً تغییر می کنم اندیشهٔ پاک من منجر به انجام اقداماتی از روی عشق به دیگران و خودم می شود.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه189)
آمادگی خداوند برای همه شرایط

آمادگی خداوند برای همه شرایط

با کارکرد قدم ها، ارتباط حقیقی را برقرار کردم. اکنون زندگی ام را بیشتر به او می سپارم: خوب و بد، آسان و سخت.

هرگاه دچار وسوسه،آزردگی، ترس و یا تردید می شوم، به خداوند روی می آورم و می بینم که او بی سروصدا مشغول کار کردن در زندگی ام بوده است.

در ابتدا برایم دلهره آور بود که روزم را با این دعا شروع کنم: «خداوندا! هر آن چه می خواهی امروز نشانم دهی را می پذیرم.» اکنون بعد از به کار بردن این دعا دیگر هیچ چیز مرا غافلگیر نمی کرد.

خداوند مرا مهیای مواجهه با هر شرایطی می کند. از آن جا که من ارادۀ او برای زندگی ام را پذیرفته ام، می توانم با اعتماد به نفس و جسارت به جلو پیش روم. خداوند راه آزادی و شادی را به من نشان می دهد.

خداوندا هر آن چه می خواهی امروز نشانم دهی را می پذیرم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 196)
بخشش دستاوردها به دیگران، ضرورتی انکارناپذیر

بخشش دستاوردها به دیگران، ضرورتی انکارناپذیر

پیام

همراه با به وجود آمدن این بیداری، تمایلی برای تقسیم کردن آن با دیگران نیز ایجاد خواهد شد. این تمایل به طور خود به خود از قلبی که در حال بهبودی است نشئت می گیرد. (من می خواهم آنچه را که به دست آورده ام به دیگران ببخشم. من مجبورم آنچه را که به دست آورده ام به دیگران ببخشم.) ما بایـد بـه روشنی بدانیم پیامی که می خواهیم منتقل کنیم، چیست.

به توضیحاتی که یکی از اعضاء در این باره گفته، گوش میدهیم:

تنها چیزی که من می توانم در مورد آن شهادت دهم، واقعیت های تجربیات خودم است. چرا کــه مــن خودم هم دوست دارم از دیگران تجربیاتشان را بشنوم من دوست دارم حقیقت زندگی درونی شخص و رفتارهای او را ببینم و حس کنم ، تا بتوانم احساس کنم که با او یکسان و همدرد هستم.

کتاب سفید (صفحه144)
اقرار به شکست در قدم اول

اقرار به شکست در قدم اول

قدم یک

«ما اقرار کردیم که در برابر شهوت عاجز بودیم به طوری که زندگیمان غیرقابل اداره شده بود»

قدم اول اقراری واضح به شکست است. گفتیم (مغلوب شده ایم و توانایی متوقف کردن افکار و اعمالی که ما را بیمار کرده است را نداریم) شهوت داشت ما را می کشت. اقرار به این ضعف هدیه غیر منتظره ای برای ما به همراه داشت. با پذیرش واقعیت، با اقرار به بیماریمان و با قبول شکستمان، امید در ما به وجود آمد. این، شروع تسلیم بود. ما شروع به ساختن مسیر بهبودی مان کردیم.

اجازه دهید با نگاهی به کلمات این قدم آغاز کنیم.

(ما) به چه معنی است؟ خیلی ساده است: من به تنهایی نمی توانم. (ما) جایگزین (من) می شود.

کتاب قدم در عمل (صفحه 35)
بازگشت به اعتیاد، فرآیند نابودی

بازگشت به اعتیاد، فرآیند نابودی

از آنجایی که به اجبار، اقدام به کاری کردیم که نتیجه اش چیـزی شـد کـه الان هستیم، ما می توانیم مسئولیت تغییر رفتار و افکارمان را بپذیریم و تسلیم شویم که این خود زمینه ای برای شروع بهبودی است.

ما می توانیم به دیدن و رهاکردن و تسلیم کردن کارهایی که می‌دانیم انجام دادنش اشتباه است، تمایل پیدا کنیم. انجمن و برنامه دوازده قدمی این تمایل را به وجود می آورند. هرگاه «به طرف دیگر برنامه برگردیم» یکبار دیگر بـه اعتیادمان تکیه زده ایم و این حرکت، یک فرایند خودخواسته برای نابودی است. یک شمارش معکوس دیگر را آغاز می کنیم که به آرامی ما را به پایان راه سوق میدهد و به تدریج بدتر می‌شود. برای پرهیز از مکانیزم خود تخریبی، هیچ راهی وجود ندارد و همچنین هیچ نشانه ای وجود ندارد که چه زمانی به آخرین نقطه آن می‌رسیم.

کتاب سفید (صفحه 57)
اگر الان با افکارم تنها بمانم خواهم مرد

مرگ در تنهایی با افکار بیمارگونه

احتمال دارد که درگیر غم و اندوه شویم و حتی نتوانیم راحت بخوابیم. ممکن است دچار دلهره و اضطراب شویم، احساس خلا کنیم و حس کنیم چیز مهمی را از دست داده ایم. حتی نمیتوانیم بفهمیم مشکلمان چیست و از کجاست. ترس و اضطراب درونی که در گذشته داشتیم دوباره ظاهر میشود و ما به سمت مخدرمان سـوق پـیـدا می کنیم.

دقیقاً در همین زمان دوباره دست به کار می‌شویم. درد و ترس از لغزش کردن ما را بیدار می کند و به سمت واقعیت می‌کشد. به جلسه میرویم یا تلفن را بر میداریم و با یک شخص مورد اعتماد تماس می گیریم و از ذهن خود بیرون می آییم.

اگر الان با افکار خودم تنها بمانم، خواهم مرد!

دوباره اقرار می کنیم که در برابر افکار و وسوسه ی شهوت بی قدرتیم، حالا شاید بتوانیم چند کلمه به دعا و فریاد کمک خواستنمان اضافه کنیم. “خداوندا لطفاً کمکم کن. باشد که اراده تو انجام شود، نه اراده من”

کتاب سفید (صفحه 70)
اعتماد به دانایی خدا

اعتماد به دانایی خدا

من نمی دانم

در بهبودی، به مرور فهمیدم که چه می کردم: من نقش خدا را بازی می کردم. گویی توان تشخیص و تعیین آینده را دارم. این کار هیچ نتیجه ای در بر نداشت. آن چه نتیجه بخش بود، سپردن اراده و زندگی ام به خداوندی بود که درک می کردم و پذیرفتن آن چه خداوند تعیین می کرد. این خیلی آزادی بخش بود! هرگز تصور نمی کردم که ندانستن اتفاقات آینده می تواند آرامش به ارمغان بیاورد.

امروز، سعی می کنم نسبت به ترس هایم آگاه باشم. وقتی نمی دانم که واقعی هستند یا نه، می گویم: «نمی دانم» و آن ها را به خداوندی می سپارم که از آن ها آگاه است.

خداوندا، بینشی عطا فرما تا بدانم که چه زمانی نمی دانم و اعتماد داشته باشم که تو می دانی.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 201)
دیگر هیچ چیز جواب نمی داد

دیگر هیچ چیز جواب نمی داد،‌ هیچ چیز

قدرت اراده، قدرت اراده و بازهم قدرت اراده را امتحان کردم. روان‌درمانی را امتحان کردم. گروه‌درمانی را امتحان کردم. هیپنوتیزم را امتحان کردم. فرقه روحانیت عصر جدید را امتحان کردم. سعی کردم طلاق بگیرم. سعی کردم دوباره ازدواج کنم. این امور را بارها و بارها امتحان کردم تا اینکه از آنها خسته شدم. قدرت اراده بیشتر و بیشتر را امتحان کردم. تنها چیزی که به دست آوردم گناه بیشتر، شرم بیشتر، ‌عدم اعتمادبه‌نفس بیشتر و تجدید قوای بیشتر برای سقوط روحانی بود. اصلاً هیچ چیز جواب نمی‌داد،‌ هیچ چیز.

نمی‌دانستم کجا و نزد چه کسی بروم. بسیار تنها، شرمنده و ترسیده بودم – تا اینکه SA را پیدا کردم. سپس زندگی‌ام تغییر کرد.

کتاب داستان اعضا (صحفه 2)
شهوت از روشنای نفرت دارد

شهوت از روشنای نفرت دارد

اما در مورد شهوت، بایستی به تراز گرفتن های کوچکی که در قدمهای پنجم و دهم پیشنهاد شده می پرداختم. هرگاه احساس میکردم تجربه ای، تصویری، خاطره ای یا فکری، کنترل من را به دست گرفته است که اغلب هم همین طور بود، آن را افشا کرده و با یک عضو برنامه در میان می گذاشتم. به آن پرتو می افکندم؛ چون که شهوت از روشنایی نفرت دارد و از آن می گریزد. شهوت عاشق گوشه های پنهان و تاریک وجود من است و اگر اجازه دهم در آنجا ساکن شود، مانند قارچ شروع به رشد می کند؛ قارچ زدن روح. اما به محض اینکه در معرض نور قرار گیرد و با یک معتاد جنسی در حال بهبودی دیگر مطرح شود، قدرتی که بر من دارد از بین میرود. روشنایی، شهوت را نابود میکند؛ من این را شخصاً تجربه کرده ام. گاهی این کار، گرفتن وقت مردم بود؛ اما مرا پاک نگه داشت. هر بار که با حرف زدن آن را می سپردم، قدرت آن خاطره یا تجربه درهم می شکست و رهایی جدید و قدرتمند دیگری به دست می آمد.

کتاب سفید (صفحه 161)
تمرین عشق در خانه، نه جلسات

تمرین عشق در خانه، نه جلسات

یکبار دیگر، همسرم شام آماده کرده بود، ولی دوباره احساسات منفی، کنترلم را به دست گرفته بودند و من داشتم از خانه بیرون می رفتم (به ناکجا آباد). توانستم قدری مکث کنم تا با راهنمایم تماس بگیرم. او با لحنی تند به من یادآور شد که امروز روز تعطیل و سرش شلوغ است (هیچ یک از راهنماهایم ادعای قدیس بودن نداشتند). او ظرف ده ثانیه مشکل خود مشغولی مرا فهمید و گفت: (بنشین و شامت را بخور) و قطع کرد. بلافاصله نشستم و شامی را که همسرم برایم آماده کرده بود، خوردم. آنگاه آن احساس وحشتناک اجبـار بـه بیرون رفتن از خانه رد شد. من اقدام را صورت دادم و احساس به دنبال آن ظاهر شد.

بهترین فرصت برای تمرین عشق ورزیدن نه در جلسات؛ بلکه در خانه خود است و این دقیقاً سخت ترین جا برای این کار است.

کتاب سفید (صفحه 165)
رنجش ما را به قبرستان می‌کشاند

رنجش ما را به قبرستان می‌کشاند

بخشیدن رنجش

[…] رنجش داشتن ما را در نهایت راهی قبرستان می کند. ما فهمیدیم که رنجش کشنده است؛ زیرا با حمل چنین احساساتی دریچهٔ نور خورشید روحانی را بر روی خود می بندیم. (الکلی های گمنام،صفحه ۶۶)

رنجش، رابطه ام با خانواده همسرم را مسموم کرد.دیدم که والدین همسرم با خبرچینی و عیب جویی،فرزندانشان را به جان هم می انداختند.به سختی برایشان دعا می کردم اما نمی توانستم آن ها را ببخشم.

یک روز صبح در مراقبه،خداوند با این سؤال ترازنامه SA، افکارم را درگیر کرده بود:«نقش من چه بوده است؟» متوجه شدم که من آتش رنجش نسبت به خانوادهٔ همسرم را با نگه داشتن خشم، روشن باقی گذاشته بودم. بالاخره با کارکردن قدم نهم،این لطف و عنایت به من ارزانی شد که آن ها و خودم را ببخشم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه197)
زندگی بهتر با آرامش و آزادی

زندگی بهتر با آرامش و آزادی

مقدمه

مردان و زنان بی‌شماری از اعتیاد به روابط جنسی، شکل‌های مختلف شهوت و از عواقب شهوترانی شان رنج می‌برند. امید ما این است که این کتاب باعث آگاه نمودن و ترغیب کسانی باشد که کنترل رفتارهای جنسی خود را ندارند. آنها در حال تحمل درد، شرم و احساس گناه شدیدی هستند به نظر میرسد در مقابل آنچه انجام میدهند، عاجز هستند.

ما مردان و زنانی هستیم که از اعتیاد جنسی خود و اشتغال به شهوت رنج برده‌ایم. ما زمانی که به انجمن آمدیم، پی بردیم که دیگر بیش از این مجبور نیستیم به شیوۀ قبل زندگی کنیم. ما به انجمن معتادان جنسی گمنام (SA) پیوستیم. ما قدمهای دوازده گانه را با یک راهنما کار کردیم. آنچه اینجا یافتیم، یک زندگی بهتر، موهبت آسایش خاطر، آزادی، شادی و آرامش بود.

کتاب قدم در عمل (مقدمه)
خراب کردن دیوار نفس با کمک

خراب کردن دیوار نفس با کمک

ما در عمق وجود خود متوجه میشویم که فروتنی یکی از کلیدهای رسیدن به پاکی و رشد است و معمولاً کمک خواستن از دیگران، ما را در رسیدن به این فروتنی کمک می کند. با کمک خواستن، دیوار نفسمان را که با دقت خیلی زیاد دور خود ساخته بودیم خراب می کنیم. با دست دراز کردن به سوی دیگری درواقع با بهترین قسمت کشف نشده وجودِ خودمان ارتباط برقرار می کنیم. با این کار تعهد خود را نسبت به پاکی نشان می دهیم و شروع می کنیم رفتار و بینش خود را از این ایده که نقش مرکزیت جهان را داریم، تغییر دهیم.

«من میخواستم خودم مدیریت این روند روزانه را برعهده داشته باشم. بـه هـمـیـن علـت که خداوند و بهبودی نمی توانستند در زندگی من وارد شوند.»

کتاب سفید (صفحه 74)
راهنما کمک می‌کند تا نادیدنی‌ها را ببینم

راهنما کمک می‌کند تا نادیدنی‌ها را ببینم

راهنمایم آن چه را که من می خواهم دارد: تمایل برای پیروزی پیش رونده بر شهوت از طریق ارتباط با نیروی برتر شخصی اش. وقتی همدیگر را ملاقات می کنیم، متوجه می شویم که نیرویی بزرگتر از هر کدام از ما نیز حضور دارد.

راهنمایم کمک می کند چیزهایی را ببینم که کاملاً از دیدم خارج بودند. یکبار به نظر خودم ایدهٔ خوبی به ذهنم رسید؛ این که سایت های پورنوگرافی را در اینترنت جستجو کنم تا به یک دوست SA کمک کنم تا از آن ها دوری کند! سلامت عقل از من گریخته بود؛ اما راهنمایم به سادگی چشمانم را به روی این که تا چه اندازه این فکر برای من، به عنوان یک معتاد جنسی، سمی است، گشود. من اغلب نسبت به دیوانگی های خود نابینا هستم و برای تشخیص آن ها به کمک نیاز دارم.

خداوندا، برای تمام اعضای SA که حاضرند به عنوان راهنما خدمت کنند، سپاس گزارم. خداوندا هم زمان که با هم در مسیر بهبودی قدم بر می داریم، پناه ما باش.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه183)
بهبودی یک معحزه است

بهبودی یک معجزه است

در SA آموختم خداوند مرا به همین شکل که هستم می‌پذیرد و از من مراقبت می‌کند. دریافتم با کمک نیروی برتر و پشتیبانی انجمن می‌توانم تغییر کنم و دیگر برده و اسیر باورهای منفی و غلط گذشته نباشم. به مرور با کارکردن قدم‌ها شروع به بخشیدن کسانی که این باورها را در وجود کاشته‌بودند،‌ کردم و از کسانی که به آنان صدمه زده بودم جبران خسارت کردم. واضح است که بدین گونه توانستم خودم را هم ببخشم.

بهبودی یک معجزه است. پذیرش خود به همین شکل که هستم جایگزین سرزنش خود و احساس بی‌ارزشی شده‌است. اکنون در پناه خدا و وعده‌های دوازده قدم در امانم.

امروز به کمک خداوند با اعتماد به نفس عمل می‌کنم.

کتاب 90 روز مراقبه (صفحه 35)
حقیقتاً فقط خداوند می داند

حقیقتاً فقط خداوند می داند

این به من یاد می دهد که ممکن است درخواست های من پر اشتیاق و جدی باشند؛ اما نفس من هم به همان اندازه درگیر است. اگر فکر کنم که می دانم مصلحت برای آن شخص، موقعیت یا حتی خودم چیست، آن گاه من یک دروغ را باور کرده ام. حقیقتاً فقط خداوند می داند. پس همان طور که کتاب دوازده قدم و دوازده سنت توصیه می کند، ضمیمه می کنم، «[…] اگر خواست و ارادۀ تو باشد» راه حل اکنون در دستان خداوند است تا آن کند که خود صلاح می داند.

روزانه وقتی افکار درونی ام را با خداوند به اشتراک می گذارم و برای راهنمایی گوش فرامی دهم، از نظر روحانی رشد می کنم بعضی روزها احساس می کنم که کاملاً در ارتباط نیستم. با این حال،حتی در آن روزها می دانم که لطف خداوند مرا هدایت می کند تا کار درست بعدی را انجام دهم.

امروز جویای خواست خداوند برای خود و قدرت اجرایی آن هستم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 181)
بی‌قدرتی در شهوت، بی‌یاوری نیست

بی‌قدرتی در شهوت، بی‌یاوری نیست

وقتی به SA آمدم،بدبخت بودم. امید داشتم که راه بهتری برای زندگی وجود داشته باشد. در برنامه یاد گرفتم در برابر شهوتم بی قدرت هستم؛اما بی یاور نبودم. می توانستم مسئولیت انتخاب هایم را بر عهده بگیرم. انتخاب کردم که از نگاه ابزاری به زنان برای لذت جویی، دست بکشم. انتخاب کردم با راهنمایم قدم ها را کار کنم.انتخاب کردم که با نیروی برتری که قدرت پاره کردن زنجیر نگرش ها و رفتارهای دیوانه وار را دارد، ارتباط برقرار کنم. در جلسات SA متوجه شدم که اعضا با مثال های دلگرم کنندهٔ بهبودی، دست یاری به سوی یک دیگر دراز می کنند. با کارکرد قدم ها شروع به اصلاح کردن طرز فکر پیچیده ام کردم.عاقل شدم.عزت و آرامش، زینتِ زندگی من شد. من دارم به سلامت عقل می رسم.

نیروی برتر، ممنونم که به من کمک کردی امروز عاقل بمانم

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه186)
رهایی از خودمحوری برای نزدیکی خدا

رهایی از خودمحوری برای نزدیکی خدا

خود محوری ما میتواند شکل های متفاوتی داشته باشد، گاهی آشکار و گاهی پنهان است؛ به طوری که میتواند پشت چهره ای آرام، ملایم و دروغین نمایان شود. هرچه خود مشغولی و خودمحوری بیشتر شود، تمایل بیشتری برای مخفی کردن آن وجود دارد. خود مشغولی باعث میشود که نتوانیم ترکهای کوچکی را که در نفس ما ایجاد میشوند ببینیم؛ ریز ترک هایی که بعداً تبدیل به ترک ها و شکاف های بزرگ و فاجعه باری در مخزن بزرگ نفس می شود. خودخواهی در نهایت باعث کوری روحانی ما می شود. ما برای اینکه از روبه رو شدن با خودمان اجتناب کنیم، بر روی اشتباهات دیگران تمرکز میکنیم.

آنچه که دیدنش برای ما خیلی سخت بود، این بود که توجه و اشتغال به خود باعث شده بود که ما به خدای خود تبدیل شویم. ما مهمترین فرد دنیای خودمان بودیم؛ بنابراین، مجبور بودیم در خودمان فرو رویم. ما به خودمان معتاد شده بودیم. تعجبی ندارد که برای بسیاری از ما خودارضایی، بخش اعظم تجربیات جنسی کودکی ما را تشکیل می دهد. این عمل ما را از خود، بیخود می کرد و ارتباط با دیگران و خدا را کمتر می کرد.

با بلند پروازی هایمان در (جستجوی زندگی) در را برای امکان دریافت واقعیت زندگی بر روی خود بسته بودیم.

کتاب سفید (صفحه53)
تمرین روزانه رهاکردن و سپردن

تمرین روزانه رهاکردن و سپردن

برای بسیاری از ما شروع سپردن اینگونه بود که تصمیم گرفتیم، همانگونه که فقط برای امروز پاک زندگی می‌کنیم، هر روز یک مشکل یا یک رویداد را فقط برای امروز به خداوند بسپاریم. ما این سپردن را با تمرین <<روزانه رها کن و به خدا بسپار>> انجام دادیم. گاهی اوقات این تصمیم به معنای یک تماس تلفنی، درخواست راهنمایی، دعا کردن، شرکت در جلسه، انجام دادن کار درست بعدی و تمرین برای کنترل کردن خود، بدین گونه که صبر کنیم تا احساسات شدیدمان فروکش کند، می‌باشد. وقتی که با سپردن چند مشکل، لحظات آرامی را تجربه کردیم، ایمان و اعتماد ما فزونی یافت. با درخواست کمک از نیروی برتر، اقرار کردیم که نمی‌توانیم به تنهایی آن کار را انجام دهیم و خود را برای دریافت کمک از نیروی برتری که توان انجام آن را دارد آماده کردیم. هرگاه دیدیم که دوباره در حال کنترل کردن هستیم، بلافاصله تصمیم گرفتیم که دوباره و دوباره افکار شهوت آلود، رنجش‌ها، ترس‌ها و دیگر نواقص شخصیمان را تسلیم کنیم.

کتاب قدم در عمل (صفحه 60)
پذیرش؛ هرچه می خواهد بشود

پذیرش؛ هرچه می خواهد بشود

۲۸ شهریور

پذیرش؛ هرچه می خواهد بشود

وقتی به‌هم می ریزم به جهت این است که شخصی، مکانی، چیزی یا موقعیتی یا یکی از واقعیت های زندگی ام برای من غیر قابل پذیرش است و تا زمانی که آن شخص، مکان، چیز یا موقعیت را دقیقاً همان طور که باید باشد نپذیریم، آرام نمی‌گیریم.[…] (الکلی های گمنام صفحه۴۱۷)

وقتی کارکردن دوازده قدم را شروع کردم، راهنمایم در sa مرا با این مفهوم آشنا کرد: (اگر نتوانم زندگی را همانطور که هست با خوب و بدش بپذیرم، پس می گویم که نیروی برترم جهان را آن طور که مناسب من است اداره نمی کند.)

وقتی درگیر این می شوم که چگونه اوضاع طبق خواست من باشد، از خواست نیروی برترم به سوی اراده خودم تغییر جهت داده ام و این اراده شخصی به اعتیاد جنسی ام دامن می زد. برنامه به من می آموزد که هرچه در آن لحظه برایم رخ می دهد، خواست خداوند است؛ حتی زمانی که اینگونه به نظر نمی رسد.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 188)
اعتماد به حل مشکلات با اراده خدا

اعتماد به حل مشکلات با اراده خدا

برای بسیاری از ما شروع سپردن این گونه بود که تصمیم گرفتیم، همان گونه که فقط برای امروز پاک زندگی می کنیم، هر روز یک مشکل یا یک رویداد را فقط برای امروز به خداوند بسپاریم. ما این سپردن را با تمرینِ «روزانه رها کن و به خدا بسپار» انجام دادیم. (قدم در عمل،صفحه۶۰)

به راهنمایم در SA گفتم که در حال تقلا برای رها کردنِ مشکلی هستم که با رفتار فرد دیگری داشتم. او هشدار داد که بیشتر به نظر می رسد در حال تلاشم تا به مشکل بچسبم و کوشش های مداوم برای کنترل آن شخص می تواند قسمتی از اعتیادم باشد. او به من یادآوری کرد که بگذارم دیگران خودشان باشند و آن ها را قضاوت نکنم و سعی در درست کردنشان نداشته باشم؛ چرا که این کار خداوند است. او هم چنین گفت: وقتی در کار خداوند دخالت می کنیم ناامید و پر از رنجش می شویم که این امر روند شفابخشی خداوند را برای ما محدود می کند.

در ابتدا صراحت و رک گویی او را نپسندیدم. بعد از خواندن نشریات SA و کارکردن قدم ها، متوجه شدم که حق با اوست. مشکل را رها کردم، به خداوند سپردم و دیگر آن را پس نگرفتم. آن گاه آرامش یافتم!این مرا متقاعد ساخت که قدم درستی را برداشته بودم.

امروز کمتر نگران مشکلاتی می شوم که با آن ها مواجه هستم. انتخاب می کنم که بیشتر دعا کنم و کمتر کنترل کنم. دیگر به اندازۀ گذشته از دیگران تراز نمی گیرم.بیش از پیش زندگی را همان گونه که رخ می دهد می پذیرم. سعی می کنم در لحظه زندگی کنم که برای من به این معناست تا هر مشکلی را به خداوند بسپارم.به خداوند اعتماد می کنم که هر مشکلی را طبق ارادۀ خود حل می کند.

نیروی برتر، کمکم کن تا رها کنم. قلب و ذهنم را به روی خواست خودت بگشا.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 187)
تسلیم در برابر اشتباه برای رشد

تسلیم در برابر اشتباه برای رشد

برای من ساده بود. مجبور بودم شکست را قبول کنم. با خود محوری که داشتم، نمی‌توانستم و نمی‌خواستم شکست را قبول کنم. اگر قبول نمی‌کردم که در اشتباهم، پس لابد به اشتباهم واقف نبودم. تسلیم نمی‌شدم و می‌خواستم راهی پیدا کنم .در هر صورت قصد نداشتم شکست بخورم. زندگی من غیر قابل اداره بود؛ اما باز هم سعی داشتم آن را اداره کنم. باید آن را تغییر می‌دادم فقط به یک فرصت دیگر احتیاج داشتم. دوباره و دوباره همان اشتباه را مرتکب شدم. دوباره و دوباره همان قول را برای ترک دادم. هر چقدر تلاش کردم نتوانستم ترک کنم.

سرانجام وقتی همه چیز از کنترل خارج شد، تسلیم شدم. شهوت مرا مغلوب کرده بود. تماس گرفتم و اقرار کردم تنهایی نمی‌توانم ترک کنم. به کمک احتیاج داشتم. در درونم گم شده بودم و احساس تنهایی می‌کردم. جایی برای رفتن نداشتم. ناامید و کاملاً شکست خورده، به SA آمدم. تنها زمانی که ترک کردم توانستم به حرف دیگران گوش بدهم که می‌گفتند: << رها کن و به خدا بسپار.>> تنها بعد از آن بود که پذیرفتم این یک برنامه <<ما>> است. هرگز مجبور نیستم آن را به تنهایی انجام دهم.

کتاب قدم در عمل (صفحه38)
عشق را در تمام اموز رندگی به اجرا در آوریم

اجرای عشق در زندگی

چند وقت پیش یکی از دوستان بهبودی را در یک کمیته خدمت دیدم، ‌رنجاندم. وقتی به جای اینکه از خودم تراز بگیرم از او گرفتم،‌ ارتباطمان تیره شد.

به تندی با او برخورد کردم. راهنمایم پیشنهاد کرد قدم‌ها در در این مورد به کار ببرم و اشتباه خود را سریعاً‌ بپذیرم. پیشنهاد راهنما را انجام دادم و آشتی آغاز شد. این کار برایم کار سختی بود اما باید انجام می‌دادم. رفتاری که باعث رنجش شده بود قابل تغییر دادن نبود اما رفتار من قابل تغییر بود. این قدرت دوازده قدم برنامه بهبودی ماست:‌ عشق را در تمام امور زندگی به اجرا درآوریم.

خداوندا قدرتی عطا فرما تا،‌ همیشه در اولین فرصت اشتباهم را بپذیرم.

کتاب نود روز مراقبه (صفحه 81)
تغییر بی‌اراده برای تحول درون

تغییر بی‌اراده برای تحول درون

دعای متحول کننده پذیرش آن چه هستم، و اتکا به قدرت خداوند، موجب رهایی، آزادی و شادی می شود. (کتاب سفید، صفحه ۱۶۸)

خداوندا،
مرابیدارکن
تغییرم بده حتی وقتی نمی خواهم تغییر کنم.
تمایلم به شهوت را درهم شکن.
بگذار لبریز از عشقت شوم.
در من جاری باش.
مرا وسیله اراده ات قرار ده.
به یادم بیاور وقتی فراموشت می کنم!
مراقبم باش. روحی پاک در من بیافرین،
و اشتیاقی برای انجام اراده ات در تمام امور.
کمکم کن تا به کسی که تو می خواهی تبدیل شوم

کتب ارتباط حقیقی (صفحه 184)
چرا رنجیدن و قطع ارتباط کردن مخرب است؟

چرا رنجیدن و قطع ارتباط کردن مخرب است؟

چرا رنجیدن و قطع ارتباط کردن مخرب است؟ چون وقتی از شخصی بریده می شوم دارم از خدا جدا می شوم. هر دو رابطه با هم آسیب می بینند،‌ نمی شود که به یکی از این دو آسیب بزنم و دیگری آسیب نبیند. من آگاهانه با طرف مقابلم قطع ارتباط می کنم و این باعث پیدایش آشوب درونی می شود. ولی در درون من فقط خودم هستم و دود این دشمنی فقط به چشم خودم می رود. به همین دلیل پس از انجام یک رفتار اشتباه،‌در درون خود احساس بدی دارم.

وقتی از وجود تخیل شهوانی در ذهنم آگاه شدم،‌ آن را به خدا سپردم و گفتم که دیگر آن را نمی خواهم،‌ در نتیجه از بند آن آزاد شدم. از خدا سپاسگزارم که امروز حق چنین انتخابی دارم. ولی هنوز کار تمام نشده بود زیرا همچنان با زنم قهر بودم و تنها راه حل آشتی بود. ولی تمایلی برای این کار نداشتم،‌ دلم می خواست در زندان انزوای خودم باقی بمانم. انزوایی که با ذهنم برای خود خلق کرده بودم را ترجیح می دادم و در تردید و دو دلی گرفتار شده بودم. ناراحت بودم و احساس بدی داشتم. دائم به خودم می گفتم:‌ “نمی خواهم این مشکل را حل کنم، چون نمی توانم” سخت ترین کار برای من بازگشت و آشتی است. مرگ را به آشتی ترجیح می دهم؛ حتی اگر این کار برای زنده ماندنم ضروری باشد.

کتاب بهبودی ادامه دارد (صفحه 20)
فرآیند تدریجی کارکرد قدم‌ها

فرآیند تدریجی کارکرد قدم‌ها

صبر،صبر،صبر

سال ها طول کشید که شهوت‌رانی را به آن شکل در خودم پرورش دهم.متوجه شده ام که متوقف کردن آن و عادت دادن خودم به واقعیت نیز،زمان بر است. (کتاب سفید،صفحه ۱۶۷)

صبر برای من دشوار است، اما بهبودی از اعتیاد جنسی زمان بر است. وقتی برای اولین بار به SA آمدم از راهنمایم پرسیدم که آیا می توانم قدم ها را سریع تر کار کنم؟پاسخ «نه» جواب عاقلانه ای بود.او گفت: « کارکرد قدم ها یک فراینداست. تو به زمان نیاز داری تا قدم ها بخشی از وجودت شوند.» شروع کردم به درک این موضوع که اعتیاد من ظرف چند روز رشد نکرده و بیشتر از چند روز هم زمان لازم است تا بهبود یابم.

بعضی اوقات در فکر فرو می روم که آیا اصلاً هیچ پیشرفتی داشته ام؟ برای مثال زمان هایی که حس می کنم تمایل دارم از کامپیوتر برای پورنوگرافی استفاده کنم یا وقتی که شخصی جذاب را می بینم و می خواهم خیال پردازی کنم؛ اما برای امروز بر اساس این احساسات لحظه ای عمل نمی کنم. من تغییر کرده ام. ابزارهای برنامهٔ SA شامل ارتباط با نیروی برترم، شرکت در جلسات و کارکرد قدم ها همگی می خواهند که مرا پاک و در مسیر درست، نگه دارند. امروز می پذیرم همان طور که وسوسه همیشه خواهد بود، کمک نیروی برترم برای پیروزی بر آن نیز همیشه خواهد بود.

با این که بهبودی من گاهی آهسته به نظر می آید، به من یادآوری می شود که یک بنای یادبود، یک روزه یا یک هفته ای ساخته نمی شود. بردباری مرا قادر می سازد که زندگی سالمی را بر پایه ای استوار بنا کنم.

نیروی برتر کمکم کن تا هرروز فقط برای همان روز در مسیر بهبودی قدم بردارم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 170)
جبران خسارت با پاکی و رفتار روزانه

جبران خسارت با پاکی و رفتار روزانه

پیشنهاد می‌کنیم که تازه واردان به انجمن معتادان جنسی گمنام، شهوترانی‌های پیشین خود را با همسر یا عضوی از خانواده که از آن خبر ندارد، در میان نگذارند تا اینکه مدتی پاکی جنسی کسب کنند و با اعضای جلسه و راهنمایشان صحبت کنند و تفکر لازم را انجام دهند. معمولاً وقتی که به برنامه می‌آییم، می‌خواهیم هیجاناتمان را با نزدیک‌ترین کسانمان در میان بگذاریم و همه چیز را به آنها بگوییم. این چنین برملا کردن رازها امکان صدمه زدن به خانواده و یا دوستانمان را دارد و باید محدود به جلسات باشد؛ تا زمانی که راهکار عاقلانه به ما نشان داده شود. البته اگر احتمال این وجود دارد که ما با کارهایمان دیگران را در معرض خطر قراربدهیم، باید فوراً قدم هارا کار کنیم تا اشتباهاتمان را درست کنیم. یکی از مواردی که میتواند به سختی صدمه بزند، اعتراف زود هنگام به همسر یا اعضای خانواده در مورد زیر پا گذاشتن اعتماد و قید و بندهای مقدس خانوادگی است. این نوع اعتراف، ناخواسته برای خالی کردن بار گناه، نشان دادن بزرگواری یا نشان دادن قدرت اراده، از ما سر می‌زند. توصیه می‌شود در این گونه موارد احتیاط شود.

جبران خسارت کردن از خانواده باید از یک پاکی جنسی که بر اساس تغییر رفتار و طرز فکر روزانه اتفاق می‌افتد آغاز شود. سپس وقتی در بهبودی به اندازه کافی رشد کردیم، آنگاه می‌توانیم مستقیما جبران خسارت را شروع کنیم. در اینجا کمک گرفتن از راهنما و گروه امری ضروری است. اگر واقعاً می‌خواهیم امور را درست کنیم همیشه راهی وجود دارد.

کتاب سفید (صفحه 3)
هدایت لطف خدا برای کار درست

هدایت لطف خدا برای کار درست

از طریق دعا و مراقبه خواهان بهبود رابطه آگاهانه با خداوندی که خود درک می‌کردیم، شده و تنها برای آگاهی از خواست او برای خود و قدرت اجرایش دعا کردیم.

این به من یاد می‌ دهد که ممکن است درخواست‌های من پر اشتیاق و جدی باشند؛ اما نفس من هم به همان اندازه درگیر است. اگر فکر کنم که می‌ دانم مصلحت برای آن شخص، موقعیت یا حتی خودم چیست، آن‌گاه من یک دروغ را باور کرده ام. حقیقتاً فقط خداوند می‌داند. پس همان‌طور که کتاب دوازده قدم و دوازده سنت توصیه می‌کند، ضمیمه می‌کنم،《[…] اگر خواست و اراده تو باشد》راه حل اکنون در دستان خداوند است تا آن کند که خود صلاح می‌داند.

روزانه وقتی افکار درونی ام را با خداوند به اشتراک می‌گذارم و برای راهنمایی گوش فرا می‌دهم، از نظر روحانی رشد می‌کنم. بعضی روزها احساس می‌کنم که کاملاً در ارتباط نیستم. با این حال، حتی در آن روز ها می‌دانم که لطف خداوند مرا هدایت می‌کند تا کار درست بعدی را انجام دهم.

امروز جویای خواست خداوند برای خود و قدرت اجرایی آن هستم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 181)
پاکی جنسی، کلید شادی ناشناخته

پاکی جنسی، کلید شادی ناشناخته

ما همچنین ادعا نمی کنیم که پاکی به تنهایی می تواند باعث بهبودی مسرّت بخش شود. مانند الکلی ها، ما می توانیم صرفاً مصرف نمنیم، بدون اینکه عمیقاً هوشیار باشیم. ما حتی مدعی این نیستیم که پاکی جنسی می‌تواند باعث شود که فوراً حال کسی بهتر شود.

وقتی (مصرف کردن) را کنار می‌گذاریم، ممکن است مانند بقیه معتادان، خماری بکشیم. با این وجود علی رغم بحث و گفتگوی گیج کننده‌ای که درگیر آن شده‌ایم می‌فهمیم که پاکی جنسی واقعاً کلید شادی و آزادی است که پیش از این، آن را نمی‌شناختیم. به همین خاطر است که ما آمدنمان به sa را ادامه می‌دهیم.

ما یک راه حل داریم که ادعا نمی‌کنیم برای همه است؛ ولی می‌دانیم که جوابگوی نیاز ما بوده است، اگر شما فکر می‌کنید که با ما همدرد هستید و مشکل مشترکی با ما دارید، ما هم دوست داریم که راه‌حلمان را با شما در میان بگذاریم.

کتاب سفید (صفحه 2)
بخشش گذشته، رویارویی بی‌ترس آینده

بخشش گذشته، رویارویی بی‌ترس آینده

مشاور مرا به sa راهنمایی کرد و در آن جا این شانس را پیدا کردم که گذشته را پشت سر بگذارم و آینده را به کس دیگری بسپارم: خداوندی که درک می کنم. هر چند خداوند را تنها در لحظه حال می توانم ملاقات کنم، نه در آینده و نه در گذشته؛ بلکه همین اکنون. 《لحظه حال》جای است که ارتباطمان برقرار می شود. در کارکرد قدم ها، به خصوص در قدم های جبران خسارت، کشف می کنم خداوند مرا بابت سهمم در اشتباهات گذشته می بخشد و مرا قادر می‌سازد تا بدون ترس با آینده رو به رو شوم. وقتی به خداوند اعتماد می‌کنم، می توانم در واقعیت این‌جا و اکنون زندگی کنم، برای دیگران حاضر باشم و با خود در صلح باشم. از نظر من بهبودی از احساس گناه، ترس و رنجش یعنی زندگی کردن زیر سایه لطف خداوند در همین لحظه و با تمام فرصت ها و چالش هایش؛ زیرا در واقع تنها زمانی که دارم، زمان حال است. خداوندا سپاس گزارم که یاری ام کردی تا همه رنجش ها و ترس هایم را تسلیم کنم. اجازه بده در این جا و اکنون با تمام فرصت هایی که برای خدمت، آرامش، شادی و خوشبختی فراهم می آوری، زندگی کنم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 168)
درمان با خودشناسی، نه قضاوت دیگران

درمان با خودشناسی، نه قضاوت دیگران

تحمل این را نداشتم که خودم را صادقانه ببینم. انکار رفتارهای آسیب زننده‌ام مرا به غوطه‌ور شدن در تخیل به جای مشاهده واقعیت سوق داده بود و به همین علت هرگز خودم را بررسی نکردم. نیاز داشتم که با این تصور باطل که یک قربانی هستم زندگی کنم. زیاد متوجه نبودم که برای درمان به یک آینه نیاز داشتم که خودم را در آن ببینم نه یک ذره بین که با آن روی دیگران تمرکز کنم. برایم حیاتی بود که متوجه شوم که چه کارهای اشتباهی علیه دیگران انجام داده‌ام. زندانی این خیال باطل بودم که رفتارم با دیگران با رفتاری که دیگران با من کرده بودند قابل توجیه بود. تنها یک سطح جدید از صداقت می توانست مرا از این زندان آزاد کند. این، یک تغییر بسیار مهم در نگرش من بود. این تغییر به خاطر نوشتن ترازنامه قدم چهارم در من رخ داد، نه از طریق تفکرات یا مشاهدات زیاد، من به وسیله نیروی برتر از خودم و یک راهنما که قدم ها را واقعا کار کرده بود، راهنمایی شدم.

کتاب قدم در عمل (صفحه 73)
برقراری ارتباط آگاهانه با دعا

برقراری ارتباط آگاهانه با دعا

زمانی که مشکلات زندگی بر ما غلبه کرد، برای کسب آرامش، به اعتیاد خود پناه می بردیم. برای مدتی چاره مشکلات خود را در شهوت رانی جستجو کردیم. زمانی که به SA آمدیم، دیدم که مشکل در واقع خود شهوت بود. ما یاد گرفتیم که راه حل ما باور به یک قدرت بالاتر از خودمان بود. با کارکرد ده قدم اول و کوشش جهت تمرین درست زندگی کردن در تمامی روابطمان، ما در سایهٔ نیروی برتری که پاکی و کارکرد قدم هایمان را هدایت می کرد رشد کردیم. در قدم یازدهم، ما تمرین می کنیم که با دعا و مراقبه، بیش از پیش خودمان را در اختیار آن نیروی برتر قرار دهیم. به طورحتم همان گونه که تنفس هوا برای جسممان ضروری است، دعا نیز برای روحمان ضروری می باشد. دعا روشی است که ما به وسیله آن، ارتباط آگاهانه برقرار می کنیم، همان گونه که صحبت کردن با یک عضو دیگر، در انجمن ما که آکنده از بخشش است، واسطهٔ زندگی بین افراد است، به همین گونه دعا که بیانگر درونمان است، وسیله ای برای رابطه با خداوند است. (معتادان جنسی گمنام، ص۱۳۷)

کتاب قدم در عمل (صفحه 159)
رسیدگی به شرایط با اعتماد

رسیدگی به شرایط با اعتماد

ترس بر قسمت عمده ای از زندگی ام تسلط داشت. دعای آرامش آموزگار من در بهبودی شده است. هرچه بیشتر کلمات《پذیرش》و《شهامت》را درک می کنم، ترس من کمتر می شود. یاد گرفته ام که پذیرش به معنی رها کردن نتیجه اتفاق یا رفتار دیگران است. من انتخاب می کنم که نیازم به کنترل کردن را تسلیم نیروی برترم کنم و نتایج را بپذیرم، اعتماد به نیروی برترم، به شرایط و دیگران رسیدگی خواهد کرد. این تغییری است که می توانم ایجاد کنم: تغییری در نگرش.

برای عمل به 《رها کن و به خداوند بسپار》من به شهامت نیاز دارم. در گذشته شرایط را به گونه ای دست کاری می کردم تا به آن چه می خواستم برسم. معمولا این کار باعث نتایج منفی می شد. با این حال برای به کرسی نشاندن روش خودم می جنگیدم؛ چون می ترسیدم هر نتیجه دیگری ضعف و بی کفایتی مرا بر ملا سازد. امروز با کمک یک نیروی برتر عاشق و صبور، شهامتی پیدا کرده ام که نقص کنترل کردنم را تسلیم کنم و با فروتنی بدانم که با مراقبت خداوند، همه چیز درست خواهد شد. وظیفه ام را مسئولانه انجام می دهم؛ در حالی که نتیجه را به اراده خداوند می سپارم، نه اراده خودم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 173)
رشد ایمان در برهه‌های سخت

رشد ایمان در برهه‌های سخت

وقتی به قدم دوازده رسیدیم، آرامش و سپاسگزاری را تجربه کرده بودیم، نگرش جدیدی به زندگی پیدا کرده و آن را سرشار از هدفمندی و هوشمندی یافته بودیم. ما به رشد عمیق شخصیت و ایمانی دست یافته بودیم که به واسطه آن، مشکلات و برهه های سخت را با آرامشی ناشناخته سپری می کردیم. این دیگر اتکا به توانایی ها و قدرت شخصی نبود؛ بلکه نیرویی فراتر از خودمان بود که مارا پیش می برد. این نه ایمان به زندگی عاری از مشکلات؛ بلکه ایمان به این نکته بود که هر آنچه برای دست و پنجه نرم کردن با مشکلات نیاز داریم، خواهیم داشت. اعتقاد پیدا کردیم هر نکته ای که نیاز داشته باشیم، به ما تعلیم داده خواهد شد و سرانجام همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت. دیگر نیازی به کنترل نتایج نداشتیم و در عوض ایمان یافتیم که هر چه پیش آید برایمان خوب خواهد بود. به جای اتکا به مردم در زندگی، به یک نیروی برتر که خیر و صلاحمان را می خواهد و از طریق افراد و شرایط برایمان کار می کند تکیه کردیم. این ایمان شهامت لازم برای رویارویی با زندگی به معنای واقعی آن را به ما ارائه داد.

کتاب قدم در عمل (صفحه 172)
اسارت روح در چنگال شهوت

اسارت روح در چنگال شهوت

در گذشته من برای توضیح رفتارم از کلمه ( شهوت) استفاده نمی کردم و بیانی مودبانه را برای توجیه اعمالم ترجیح می دادم . به خودم می گفتم: من فقط در آرزوی یک (رابطه عاطفی) هستم یا در تنهایی ام به دنبال (نیمه گمشده) می گردم.

سپس یک شب، شهوت چهره واقعی خود را در رویاهایم به من نشان داد. به آن شکلی که خود فریب داده بودم که باور کنم، ملایم، مهربان و صمیمانه نبود. در عوض، خودش را به شکل یک خشونت شدید به شخص بی گناه و آسیب پذیر نشان داد. من شهوت را به صورت هیولایی که روح مرا در بند کشیده بود دیدم.

خداوندا، امروز بینشی به من عطا کن تا شهوت را آنگونه که هست ببینم و شهامتی که اراده ات به سمت آزادی را دنبال کنم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 172)
خداوند مرا دوست دارد

خداوند مرا دوست دارد

بلافاصله بعد از تمام کردن ترازنامه قدم چهارم این ترس در من به وجود آمد که راهنمایم چه عکس العملی در مورد بعضی از کارهایی که انجام داده ام نشان خواهد داد. مخصوصاً در مورد آزارهای جنسی می ترسیدم. می ترسیدم که او منزجر شود و از ادامه دادن کار با من سرباز زند. وقتی بررسی ترازنامه را شروع کردیم، او به من نشان داد چطورخودخواهی، ترس و ناصادقی مرا به سمت کارهایی میکشاند که باعث شرمندگی من می شدند. او از من پرسید آیا تمایل دارم خودم را از این نواقص رها کنم و زندگی ام را بر پایه اصول جدیدی برپا کنم. من پاسخ دادم بله، تمایل دارم. راهنمایم به من یادآوری کرد خداوند در تمام مراحل زندگی ام همراه من بوده است و آن قدر مرا دوست داشته که مرا به SA آورده است. او از من پرسید که آیا آماده هستم که بخشش و راهنمایی خدا را بپذیرم. زمانی که پاسخ مثبت دادم حس کردم که اکنون دیگر به نوع بشر تعلق دارم. من دیگر تنها نبودم!

کتاب قدم در عمل (صفحه 91)
اهمیت روحانی پاکی جنسی

اهمیت روحانی پاکی جنسی

ما ادعا نمیکنیم که تمام نتایج پاکی جنسی را میدانیم. بعضی از ما عقیده داریم که اهمیت روحانی عمیق تری در پاکی جنسی وجود دارد، در حالی که خیلی ها آن را ناپایدار و بی فایده میدانند و میگویند اعتیاد جنسیِ مکار گیج کننده و قدرتمندِ ما، دیر یا زود بر ما غلبه خواهد کرد. ما همچنین ادعا نمیکنیم که پاکی به تنهایی میتواند باعث بهبودی طولانی و مسرّت بخش شود. مانند الکلی ها، ما میتوانیم صرفاً مصرف نکنیم، بدون اینکه عمیقاً هوشیار باشیم. ما حتی مدعی این نیستیم که پاکی جنسی میتواند فوراً باعث شود حال کسی بهتر شود.

کتاب سفید (صفحه 2)
از ظلمت به سوی نور

از ظلمت به سوی نور

به لطف نیروی برترم، بالاخره sa را پیدا کردم. در همان جلسه اول شنیدم که دیگران درباره اعتیادشان به شهوت صحبت می کنند. بی درنگ احساس همسانی کردم. من هم نتوانسته بودم متوقف شوم. متوجه شدم که مست شهوت بوده ام. برای اولین بار در زندگی ام پی بردم که چرا مدام کارهایی می کردم که نمی خواستم انجامشان دهم.

وقتی از طریق کارکردن قدم ها بیماری ام را تسلیم کردم، خداوند ظلمت روحانی ام را به نور تبدیل کرد. اگر چه هنوز زمان هایی هست که در آن سایه های ذهنی ام می خواهند راه خدا را سد کنند؛ اما اکنون نور وشادی از سایه شهوت پررنگ تر است و برای آن،هیچ وقت نمی توانم به اندازه کافی سپاسگزاری کنم.

امروز به یاری خداوند به روشنایی زندگی جدید و پاک گام می نهم.

کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 166)
خرید و فروش روابط جنسی در خیابان

خرید و فروش روابط جنسی در خیابان

عده ای از ما که هم اکنون در جلسات معتادان جنسی گمنام درحال بهبودی هستیم، با گونه های مختلف از یک مشكل مشترک به اینجا کشیده شده ایم. بعضی از ما درست نمونه بارزی از یک معتاد جنسی برای جامعه بوده ایم و بعضی از ما خیر. بعضی از ما به خریدوفروشِ روابط جنسی در خیابیان ها روی آورده بودیم و بعضی دیگر این کارها را مخفیانه در میخانه ها و محل های عمومی انجام می دادیم . بعضی از ما خودمان را در روابط نامشروعِ دردناک و نابودکننده یافتیم و بعضی دیگر دست خوش برقراری روابط ناسالم با شخص یا گروهی از اشخاص شدیم. بسیاری از ما وسوسه را در خودمان پنهان می کردیم و به خودارضاییِ اجباری، عكسها، اندام پرستی، چشم چرانی و بدن نمایی متوسل میشدیم. بعضی از ما دیگران را قربانی میکردیم، بسیاری از ما به خانواده، دوستان و همكارانمان خسارت زدیم. اکثر ما فكر می کردیم تنها کسانی هستیم که نمیتوانیم جلوی کارهایمان (هر کاری که بود) را بگیریم و این کارها را بر خلاف اراده خود انجام میدادیم.

کتاب سفید صفحه(1)
پیشروی اجتناب‌ناپذیر اعتیاد جنسی

پیشروی اجتناب‌ناپذیر اعتیاد جنسی

برای یک معتاد جنسی، پیش روندگی بیماری، پیوسته و اجتناب ناپذیر است. در تمام لحظات زندگی مان اگرچه ما از قدرت و اندازه نیروی اعتیادی که ما را به پیش می راند ناآگاه بودیم؛ ولی نمی خواستیم ببینیم ما را به کدام سمت میبرد. درست مثل افراد خوش گذران که در رودخانه لذت به پیش می راندیم و از قدرت بیش از حد تنداب ها و گرداب های پیش رو بی خبر بودیم.

کتاب سفید (صفحه 37)
من با بخشیدن پر می شوم

من با بخشیدن پر می شوم

ما با بخشیدن پر می شویم، با دادن نانمان به دیگری سیر می‌شویم و این موضوعی نیست که نتیجه آن را ذخیره کنیم هربار فقط یک بخشش.

در تمام مدت، درواقع این آن چیزی بود که دنبالش می‌گشتیم برای رسیدن به آن شهوت کردیم، رابطه جنسی برقرار کردیم و از دیگران سوء‌استفاده کردیم. با گرفتن از دیگران، ما خودمان را از آنها، خداوند و خودمان جدا کردیم. با بخشیدن(اهداکردن)، اتحاد حقیقی را با دیگران خداوند و حتی خود عشق، پیدا کردیم. اما این بخشش بدون سروصدا، یواشکی و از در پشتی وارد زندگی ما شد (غافلگیری با شادی)

کتاب سفید (صفحه 148)
زندگی پس از مرگ

زندگی پس از مرگ

ما شروع کردیم در مقابل دیگران عملکرد صحیحی داشته باشیم، قبل از آنکه به طور طبیعی تمایل آن را داشته باشیم. این تناقض این برنامه “دردآور” است.

چه طور می توانیم این کار را بکنیم، در حالی که شدیداً احساس عجز می‌کنیم و حتی مطمئن نیستیم که تمایلی برای عملکرد صحیح داریم؟ ما خدایی داریم که به ما کمک می کند، کار او دوباره زنــده کــردن مـا پـس از مرگمان است! اما “ایمان بدون عمل، مرگ است” ما درحین انجام کار از او نیرو می گیریم، نه قبل از آن.

“بعد از صدبار تجربه کردن این موضوع، یاد گرفتم تنها راه انجام دادن کاری که به طور طبیعی تمایل بـه انجام آن ندارم، تسلیم شدن است. تسلیم شدن شاه کلید این برنامه است. کلید شـادی مــن. زمــانـی کـه بـه احساسم بی توجهی کردم و به جلو پیش رفتم و کار درست را انجام دادم معجزه اتفاق افتاد و از سوراخ تاریکم بیرون آمدم.”

کتاب سفید (صفحه 147)
اعتماد به خرد جمعی

اعتماد به خرد جمعی

زمانی‌که در موقعیتی خاص مطمئن نبودیم چه کاری باید انجام دهیم؛ برای کسب راهنمایی دعا کردیم با دیگران راجع‌به آن صحبت کردیم و گاهی مدت‌های مدیدی با بیقراری صبر کردیم. راهکار مناسب نزد خداوند بود نه. خودمان در نهایت دیدیم که چطور می‌توان بدون وارد کردن خسارت بیشتر اشتباهات را تصحیح کرد اغلب می‌بایست به خردِ دیگر اعضای پاک اعتماد میکردیم. زمانی‌که متوجه کار درست شدیم، بایستی تمایل انجام آن را می‌داشتیم. انتظار ناشی از ترس هرگز موقعیتمان را بهبود نبخشید. در واقع اگر میدان را خالی می‌کردیم بایست از عواقب انجام ندادن آن می‌ترسیدیم و یا نگران می‌شدیم که کارمان درست پیش نرود با اجتناب از جبران خسارت که این اجتناب ناشی از نگرانی‌های خودخواهانه بود خود را از ژرفترین شادی‌هایی که برنامه عرضه می‌کند محروم می‌کردیم. پس با ترس برخورد کردیم پذیرای مسئولیت رفتارمان شدیم و تصمیم گرفتیم که بهترین جبران خسارتی را که می‌توانیم انجام دهیم.

کتاب قدم در عمل (صفحه 137)
در روشناییِ مهر، شهوت می‌میرد

در روشناییِ مهر، شهوت می‌میرد

افشاری درون: متوجه شدم که ظاهراً هرگز از احتمال شهوت‌رانی مصون نخواهم ماند.

متوسل به قدم‌های دیگر شدم. قدم‌های چهار و پنج، دریچه ای برای نگاه انتقادی من به درون خودم در من گشود و این شاید مهم‌ترین تغییر نگرش من در اوایل بهبودی بود.

اما در مورد شهوت، بایستی به تراز گرفتن‌های کوچکی که در قدم‌های پنجم و دهم پیشنهاد شده‌می‌پرداختم. هر گاه احساس می‌کردم، تجربه‌ای، تصویری، خاطره‌ای یا فکری، کنترل من را به دست گرفته‌است که اغلب هم همین‌طور بود، آن را افشا کرده و با یک عضو برنامه در میان می‌گذاشتم. به آن پرتو می‌افکندم؛ چون که شهوت از روشنایی نفرت دارد و از آن می‌گریزد. شهوت عاشق گوشه‌های پنهان و تاریک وجود من است و اگر اجازه دهم در آنجا ساکن شود، مانند قارچ شروع به رشد می‌کند؛ قارچ زدن روح.

اما به محض اینکه در معرض نور قرار گیرد و با یک معتاد جنسی در حال بهبودی دیگر مطرح شود، قدرتی که بر من دارد از بین می‌رود. روشنایی، شهوت را نابود می‌کند؛ من این را شخصاً تجربه کرده‌ام. گاهی این کار، گرفتن وقت مردم بود؛ اما مرا پاک نگه‌داشت. هر بار که با حرف زدن آن را می‌سپردم، قدرت آن خاطره  یا تجربه در هم می‌شکست و رهایی جدید و قدرتمند دیگری به دست می‌آمد.

کتاب سفید (صفحه 160)
کشق خدای درونی

کشف خدای درونی

بخشی از مشارکت یک عضو بهبودی

این یک معجزه است که من خداوندی را که خودم درک می‌کردم یافتم خداوندی که آن قـدر مـرا دوست دارد که مرا به انجمن شگفت‌انگیز معتادان جنسی گمنام هدایت کرده‌است. خداوند من امروز یک دوست خوب برای من است من در هر زمان و هر مکانی می‌توانم با او صحبت کنم. گه‌گاهی به همان اعتقاد قدیمی بر می‌گردم که خداوند منتظر است تا من خطایی کنم و مرا مجازات کند. زمانی که این اتفاق برایم رخ می‌دهد از خداوند تقاضا میکنم تا آن افکار را از من دور کند و من به یاد می‌آورم که او چقدر مرا دوست دارد. امروز چگونه پاکی خود را حفظ میکنم؟ بسیار ساده است. همان کارهایی را انجام می‌دهم که در ابتدای ورودم به انجمن انجام می‌دادم هر روز صبح و بعدازظهر زانــو مـی‌ـزنــم و روزم را به نیروی برترم واگذار می‌کنم من برای آگاهی از خواست و اراده خداوند دعا می‌کنم.

کتاب قدم در عمل (صفحه 166)
در کنار هم، برای بهبودی

از متداول‌ترین پرسش‌ها تا اصول بنیادین برنامه

آخـــرین اخبــار و اطلاعیــه‌هــــا

اطلاعیه رسمی جشن سالگرد ۲۲ سالگی انجمن معتادان جنسی گمنام ایران – ناحیه تهران و سمنان

برگزاری کارگاه آبان ماه کمیته کارگاه‌های ناحیه تهران و سمنان

بیانیه اضطراری و دعوت به جلسه فوق‌العاده کمیته اطلاع‌رسانی ساختار تهران و سمنان

گزارش جلسه ساختار خدماتی ناحیه تهران و سمنان (مهر 1404)

اطلاعیه کارگاه پیوسته کارکرد سنت‌های جدید انجمن SA (شهید غیوری)

تشکیل کارگاه کمیته کارگاه های تهران (مهر 1404)

1404/07/19

گزارش جلسه ساختار خدماتی تهران (شهریور ماه)

دریافت مجوز فعالیت انجمن «راه یافتگان بهبودی بیداری» (شماره ثبت ۸۱۶)

پیـــــام هـــای روزانــــه
برگرفته از نشریات انجمن معتادان جنسی گمنام

صدای بهبودی اعضای

پادکست کتاب ارتباط حقیقی (خرداد ماه)

تفاوت پاکی جنسی و بهبودی (خانم نانسی از آمریکا)

هدف جدید در زندگی (ویلیام آر)

مفهوم چهارم خدماتی (یونس)

کارگاه پیوسته کارکرد سنت های دوازده گانه (جلسه غیوری)

بهبودی از بیماری روح (ژان از بلژیک)

کمیته کارگاه‌های ناحیه تهران و سمنان (مهر 1404)

درست کردن اشتباهات (اریک)

آخرین عکس نوشته ها

زود باش اقرارش کن!
کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 253)
یافتن در نیروی برتر آنچه در شهوت می‌جستم
کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 249)
بیشتر دعا کنم و کمتر کنترل کنم
کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 187)
چشمان گرسنهٔ یک معتاد به شهوت
کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 242)
نجات در اوج گمراهی
کتاب سفید (صفحه 133)
در گرداب اعتیاد جنسی
کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 243)
جایگزینی سفر بهبودی با رانندگی‌های پرخطر گذشته
کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 241)
تسلیم، بستر شکلیابی الهی من
کتاب ارتباط حقیقی (صفحه 236)

آخرین نوشته ها

ترک خودارضایی

تاریخ:
تعداد دیدگاه ها: 4

آیا با پورنوگرافی مشکل دارید؟

تاریخ:
تعداد دیدگاه ها: 3

سوالات رایج

تاریخ:
تعداد دیدگاه ها: 2

خود آگاهی

تاریخ:
تعداد دیدگاه ها: 2

معتاد جنسی سقوط کرده به داخل چاه

تاریخ:
تعداد دیدگاه ها: 2

سخنرانی آتشین

تاریخ:
تعداد دیدگاه ها: 2

کتـــــــــاب‌ها

کتاب سفید

سفید

80،000 تومـــــان
کتاب قدم در عمل

قدم در عمل

75،000 تومـــــان
کتاب 90 روز مراقبه

90 روز مراقبه

50،000 تومـــــان
کتاب ارتباط حقیقی SA

ارتباط حقیقی

120،000 تومـــــان
کتاب داستان اعضاء

داستان اعضا

25،000 تومـــــان
کتاب بهبودی ادامه دارد

بهبودی ادامه دارد

40،000 تومـــــان
کتاب ابزارهای کاربردی بهبودی

ابزارهای کاربردی بهبودی

50،000 تومـــــان
راهنمای خدماتی SA

راهنمای خدماتی SA

55،000 تومـــــان
کتاب سرآغاز

سرآغاز

25،000 تومـــــان

بروشــــــورها

بروشور اس برای بانوان

اس ای برای بانوان

15،000 تومـــــان
بروشور روحانیت و خدمت

روحانیت و خدمت

15،000 تومـــــان
بروشور اس ای برای تازه وارد

SA برای تازه‌وارد

7،500 تومـــــان
آیا اس ای برای من است؟

آیا SA برای من است؟

8،000 تومـــــان
چرا شهوت رانی را متوقف کنیم؟

چرا شهوت‌رانی را متوقف کنیم؟

7،500 تومـــــان
راهکارهای عملی برای بهبودی گروه

راهکارهای عملی برای بهبودی گروه

10،000 تومـــــان
آیا شما با پورنوگرافی یا شهوت در اینترنت مشکل دارید؟

آیا شما با پورنوگرافی یا شهوت در اینترنت مشکل دارید؟

9،500 تومـــــان
آیا یک مرد باید رابطه جنسی داشته باشد؟

آیا یک مرد باید رابطه جنسی داشته باشد؟

4،000 تومـــــان
اس ای به عنوان منبعی برای متخصصان سلامت و مددکاری

SA به عنوان منبعی برای متخصصات سلامت و مددکاری

7،500 تومـــــان
تجدید پاکی روزانه اس ای

تجدیدهای روزانه

5،000 تومـــــان
از خود امتحان بگیرید

از خود امتحان بگیرید

5،000 تومـــــان