قدرت اراده، قدرت اراده و بازهم قدرت اراده را امتحان کردم. رواندرمانی را امتحان کردم. گروهدرمانی را امتحان کردم. هیپنوتیزم را امتحان کردم. فرقه روحانیت عصر جدید را امتحان کردم. سعی کردم طلاق بگیرم. سعی کردم دوباره ازدواج کنم. این امور را بارها و بارها امتحان کردم تا اینکه از آنها خسته شدم. قدرت اراده بیشتر و بیشتر را امتحان کردم. تنها چیزی که به دست آوردم گناه بیشتر، شرم بیشتر، عدم اعتمادبهنفس بیشتر و تجدید قوای بیشتر برای سقوط روحانی بود. اصلاً هیچ چیز جواب نمیداد، هیچ چیز.
نمیدانستم کجا و نزد چه کسی بروم. بسیار تنها، شرمنده و ترسیده بودم – تا اینکه SA را پیدا کردم. سپس زندگیام تغییر کرد.

4 پاسخ
دقیقا همینه من تا الان فکر میکردم اعتماد به نفس خوبه ولی اشتباه هست اعتماد به خدا درست هست
بدون جلسه هیچ چیز با ۱۸ سال سن میگم بدون جلسه هیچ چیز جواب نمیداد نه روانشناس نه صحبت با دوست رفیقا خارج از برنامه
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود
گاهی هزار دوره دعا بی استجابت است
حتی داخل برنامه هم گاهی به هر دری میزدم تا پاک بمانم. یادم هست در چند جلسه خدمت داشتم و در هفته سه کلاس قدم مختلف شرکت داشتم. هر روز جلسه میرفتم اما هر روز هم لغزش میکردم. به یک دوست پاکی بالا زنگ زدم و به او وضعیت اسفناکم را توضیح دادم و کمک خواستم. او در جواب من گفت که نمیتواند به من کمکی بکند. یکدفعه انگار تنها امیدی که داشتم هم ناامید شد. میخواستم از او خداحافظی کنم که یک جمله دیگر گفت و همان جمله برای من راهگشا شد. به من گفت با فروتنی و از صمیم قلب از خداوند طلب یاری کنم و عجز و ناتوانی ام را به درگاه او ببرم. من هم همین کار را کردم. و اتفاقا چند بار بعد از آن هم لغزش داشتم. اما در ادامه به یک پاکی بلند مدت رسیدم.
ممنونم بابت تجربه قشنگت