بخشیدن رنجش
[…] رنجش داشتن ما را در نهایت راهی قبرستان می کند. ما فهمیدیم که رنجش کشنده است؛ زیرا با حمل چنین احساساتی دریچهٔ نور خورشید روحانی را بر روی خود می بندیم. (الکلی های گمنام،صفحه ۶۶)
رنجش، رابطه ام با خانواده همسرم را مسموم کرد.دیدم که والدین همسرم با خبرچینی و عیب جویی،فرزندانشان را به جان هم می انداختند.به سختی برایشان دعا می کردم اما نمی توانستم آن ها را ببخشم.
یک روز صبح در مراقبه،خداوند با این سؤال ترازنامه SA، افکارم را درگیر کرده بود:«نقش من چه بوده است؟» متوجه شدم که من آتش رنجش نسبت به خانوادهٔ همسرم را با نگه داشتن خشم، روشن باقی گذاشته بودم. بالاخره با کارکردن قدم نهم،این لطف و عنایت به من ارزانی شد که آن ها و خودم را ببخشم.
