در گذشته من برای توضیح رفتارم از کلمه ( شهوت) استفاده نمی کردم و بیانی مودبانه را برای توجیه اعمالم ترجیح می دادم . به خودم می گفتم: من فقط در آرزوی یک (رابطه عاطفی) هستم یا در تنهایی ام به دنبال (نیمه گمشده) می گردم.
سپس یک شب، شهوت چهره واقعی خود را در رویاهایم به من نشان داد. به آن شکلی که خود فریب داده بودم که باور کنم، ملایم، مهربان و صمیمانه نبود. در عوض، خودش را به شکل یک خشونت شدید به شخص بی گناه و آسیب پذیر نشان داد. من شهوت را به صورت هیولایی که روح مرا در بند کشیده بود دیدم.
خداوندا، امروز بینشی به من عطا کن تا شهوت را آنگونه که هست ببینم و شهامتی که اراده ات به سمت آزادی را دنبال کنم.
