پیش گفتار کتاب
این مراقبهها طی دورهای چند ساله در پاسخ به درخواستهاییکه برای درمیان گذاشتن تجربه در خصوص جنبههای گوناگون بهبودی در نشریه Essay، همایشها و کارگاهها، گروههای بهبودی و ساختار خدماتی مطرح شدهاند، توسط اعضای انجمن معتادان جنسی گمنام نوشتهشدهاند. این مراقبهها گلچینی از 500 نوشته دریافتی هستند که از حدود سال 2000 میلادی به دستمان رسیدهاند. این مراقبهها تجربه، نیرو و امید یکایک نویسندگان هستند و در اینجا همانند مشارکتی در یک جلسه SA ارائه شدهاند؛ اما از طرف کل انجمن صحبت نمیکنند.
در قدم یازده، ما از طریق “دعا و مراقبه خواهان بهبود رابطهی آگاهانه خود با خداوند شدیم” و این مشارکتها فروتنانه به عنوان ابزاری برای رسیدن به این هدف ارائه شدهاند. مراقبه را میتوان تمرکز بر یک چیز یا یک اصل دانست. بنابراین درحالیکه هر یک از این مشارکتها بازتاب تجربه شخصیِ عضوی از SA هستند، بر جنبهای خاص از بهبودی هم تمرکز دارند. آنها به این امید در اینجا ارائه شدهاند تا قرار گرفتن در معرض تجربهی سایر اعضا از آن چه ممکن است جنبه یا اصلی آشنا از برنامه SA باشد، بتواند مطلبی را جهت تاملی عیمق و دعا برای خوانندگان گستردهتری از اعضای SA فراهم آورد.
بخشهایی از کتاب ارتباط حقیقی

زود باش اقرارش کن!
ماهیت دقیق خطاهایمان رانزد خداوند، خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم.
قدم پنجم رویدادی نیست که فقط یکبار رخ بدهد. برای من به بخشی از کارکردن قدم دهم روزانه هم تبدیل شد. تنها با اقرار و به مشارکت گذاشتن افکار، گفتار و کردار اشتباه است که می توانم الگوهای فکری قدیمی ام را تغییر دهم. از طریق شناسایی طرز تفکر قدیمی است که من هدف امروزم برای کارکردن قدم ها را انتخاب میکنم.

یافتن در نیروی برتر آنچه در شهوت میجستم
شهوت یعنی خواستن و هرگز به طور کامل دریافت نکردن.
اعتیاد یعنی دریافت کردن و هرگز به طور کامل نداشتن.
عشق یعنی اهمیت دادن و هرگز تصاحب نکردن.
انجام کارهایی از روی عشق با مراقبت از حال خوب دوستان معتادان جنسی ام و در خدمت انجمن قرار دادن خودم، این همان چیزی است که مرا راضی می کند.
ای نیروی برتر کمکم کن در تو پیدا کنم آن چه را که به شهوت به دنبالش بودم.

بیشتر دعا کنم و کمتر کنترل کنم
امروز کمتر نگران مشکلاتی می شوم که با آن ها مواجه هستم. انتخاب می کنم که بیشتر دعا کنم و کمتر کنترل کنم. دیگر به اندازۀ گذشته از دیگران تراز نمی گیرم. بیش از پیش زندگی را همان گونه که رخ می دهد می پذیرم. سعی می کنم در لحظه زندگی کنم که برای من به این معناست تا هر مشکلی را به خداوند بسپارم. به خداوند اعتماد می کنم که هر مشکلی را طبق ارادۀ خود حل می کند.
نیروی برتر،کمکم کن تارها کنم.قلب و ذهنم را به روی خواست خودت بگشا.

چشمان گرسنهٔ یک معتاد به شهوت
هیچ چیز بد را نبین!
ترک خوراک دادن به وسوسه. این کار به معنای رفع هر آن چه در کنترل من است، اعم از دیداری، نوشتاری و دیگر نمادهای بدبختی است. (کتاب سفید، صفحه۱۵۸)
من یک معتاد به شهوت هستم. چشمان من عادت داشت با گرسنگی هوس آلودی، هر فرد جذابی را که وارد زاویهٔ دید من می شد، دنبال کند. در SA، من یاد گرفتم که نقطه تمرکزم را تغییر دهم. این تغییر یک روز عصر در یک رستوران شلوغ شروع شد که یک عضو قدیمی SA به من آموخت که در اینجا نزدیک بینی ام می تواند به نفع من باشد. او هنگام شام، برای جلوگیری از حواس پرتی توسط محرک های احتمالی در اتاق، عینک خود را برداشت. من هم با پیروی از او عینکم را برداشتم. بلافاصله احساس نگرانی ام از مراقبت چشمانم در مقابل دید زدن برطرف شد. من راحت شدم و از گفتگویمان و از غذا لذت بردم.

در گرداب اعتیاد جنسی
من در اعتیاد جنسی خود غرق شدهبودم و میترسیدم که اگر یک بار دیگر پایینتر بروم، ممکن است هرگز نتوانم برگردم. من راه حلهای زیادی را امتحان کردم: وعده دادنها، قدرت اراده قوی تر و برنامههای خودیاری؛ اما همچنان به فرورفتن در گرداب شهوت خود ادامه دادم. یک شب وقتی متوجه پیشروی غیرقابل توقف رفتارهایم شدم، وحشت واقعی را تجربه کردم. چه کاری باید انجام میدادم؟
